افراد سالمند مستعد چه بیماری هایی هستند؟

سالمندی دوره ای حساس از زندگی است که فرد را مستعد ابتلا به بیماری های زیادی می کند. بروز بسیاری از بیماری ها را می توان با معاینه های دوره ای به تاخیر انداخت یا به خوبی آنها را کنترل کرد ولی بیماری هایی هم هستند که دانشمندان با وجود سال ها مطالعات و تلاش، هنوز نتوانسته اند منابع بروز آنها شوند.

در این مطلب اشاره ای داریم به ۴ بیماری عمده مرتبط با سیستم مغز و اعصاب که انسان ها را در سنین بالا گرفتار می کنند. بیماری های مغز و اعصاب به ۲ گروه عمده تقسیم می شوند؛ بیماری هایی که مغز و نخاع را درگیر می کنند (مانند سکته مغزی، پارکینسون و زوال عقل) و بیماری هایی که اعصاب محیطی را درگیر می کنند (مانند ALS). در هر ۲ گروه بیماری هایی وجود دارد که بروزشان در سنین بالاتر بیشتر است.

سکته مغزی

بیماری های مغز و اعصاب در هر سنی ممکن است بروز کند ولی بعضی از بیماری ها اساس در سنین بالا و بعد از ۵۰ سالگی بروز می کنند. این بیماری ها هم انواعی دارند که گاهی در سنین پایین دیده می شوند. مثال خیلی ساده سکته مغزی است. گرچه این بیماری در سنین بالا بسیار شایع تر است ولی هرازگاهی می شنویم که جوانی دچار سکته مغزی شده است. سکته های مغزی به ۲ گروه کلی تقسیم می شوند؛ سکته هایی که به دلیل گرفتگی عروق با لخته رخ می دهند که مانع خونرسانی به مغز می شوند. این نوع از سکته ایسکمیک نام دارد.

گروه دوم سکته های هموراژیک یا خونریزی دهنده هستند. در این نوع از سکته، رنگ ها به دلیل بالابودن فشار خون پاره می شوند. اگر افراد مسن، فشار خون بالا و دیابت را کنترل نکنند و به مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر ادامه دهند، دیواره های عروق سخت می شود و چربی در آن رسوب می کند. البته این پدیده در طولانی مدت اتفاق می افتد. به همین دلیل است که سکته های مغزی را در سنین بالا مشاهده می کنیم.

نتایج مطالعات نشان می دهد آقایان بیشتر از خانم ها دچار سکته مغزی می شوند. سن و جنسیت از مواردی هستند که قابل پیشگیری نیستند ولی با کنترل بیماری های زمینه ای و کاهش وزن و داشتن شیوه زندگی سالم می توان احتمال سکته مغزی را خیلی کاهش داد.

پارکینسون

پارکینسون بیماری نورودژنراتیو است؛ یعنی سلول های مغزی یا بافت مغزی عصبی تخریب می شوند. عواملی مانند التهاب، عفونت یا زمینه ارث و فامیلی و… نقشی در بروز بیماری پارکینسون ندارند. نکته بعدی و مهم تر این است که بیماری درمان ندارد و نمی توان جلوی تخریب فرایند سلولی ایجاد شده را گرفت. در بیماری پارکینسون بخشی از مغز به نام ماده سیاه که محل تجمع سلول های دوپامینرژیک است تخریب می شود.

کار این سلول ها تولید دوپامین است. با مردن سلول ها و متعاقب آن کاهش دوپامین مغز، علائم بیماری پارکینسون آشکار می شد. این اتفاق به طور عادی بعد از ۵۰ سالگی می افتد. با گذشت هر دهه از عمر شانس بروز بیماری پارکینسون خیلی زیاد می شود. تعداد معدودی از مبتلایان جوان هستند. این افراد پارکینسون از نوع ژنتیکی دارند و احتمال ابتلای اعضای خانواده به این بیماری وجود دارد.

زوال عقل

سردسته بیماری دمانس یا زوال عقل، آلزایمر است. این بیماری با افزایش سن ارتباط زیادی دارد. اولین علامت، اختلال حافظه است. البته اختلال حافظه ای جدی گرفته می شود که با کارکرد زندگی شخص تداخل ایجاد کند. یکی از شکایت های افراد سالمند به خصوص افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، اختلال حافظه است. این افراد از اینکه مدام دچار فراموشی می شوند شکایت دارند. اختلال حافظه ای که روی زندگی روزمره تاثیری نگذارد چندان جدی محسوب نمی شود. یکی از نکته های برجسته این افتراق سالمندانی که دچار فراموشی می شوند از سالمندانی که آلزایمر دارند، این است که در اختلال حافظه معمولی بیمار شخصا به پزشک مراجعه می کند و از اینکه بعضی چیزها را فراموش می کند شکایت دارد. در حالی که مبتلایان به آلزایمر از فراموشی شان اطلاعی ندارند بلکه اطرافیان آنها را به پزشک ارجاع می دهند.

بیماران مبتلا به آلزایمر مشخصه دیگری هم دارند و وقتی از آن ها بپرسیم ناهار چه خوردید شروع به جمله سازی و حرف درآوردن از خود می کنند ولی افراد مسنی که دچار اختلال حافظه ناشی از افسردگی هستند در جواب سوال می گویند نمی دانیم و از ندانستن ناراحت هستند. سن بروز دمانس معمولا بعد از ۵۰ سالگی است. برخی افراد معتقدند فعالیت های مغزی مانند حل کردن جدول یا بازی شطرنج جلوی ابتلا به آلزایمر را می گیرد اما باید گفت این فعالیت ها باعث می شود از تعداد بیشتری از سلول های مغزی کار کشیده شود در نتیجه ذخیره سلول های فعال بیشتر است. اگر چنین افرادی دچار آلزایمر شوند با توجه به ذخایر سلولی شان، سرعت علائم و تشدید بیماری را به تاخیر می اندازند ولی این به آن معنا نیست که افراد تحصیل کرده به این بیماری مبتلا نمی شوند.

ALS

بیماری ALS بیماری ای است که در آن هسته دوم عصبی و الیاف بعدی که به عضلات پیام می رسانند تخریب می شوند. درنتیجه با گذشت زمان عضلات بدن بیمار تحلیل می رود و چون هسته های دوم عصبی مغز در ساقه مغز قرار دارند و به گردن و صورت عصب رسانی می کنند بیمار دچار اختلال در بلع و حرف زدن می شود. با کهنه تر شدن بیماری، عضلات تنفسی درگیر می شوند و بیمار دچار مشکلات تنفسی هم می شود.

این بیماران دچار لاغری دست و پا و کاهش قدرت آنها نیز می شوند و در نهایت فوت می کنند. آینده بیماری خوب نیست و بقای متوسط بیماران بعد از ابتلا ۵-۳ سال است. بیماران هیچ شکایتی از گزگز، مورمور و بی حسی اعضا ندارند. شکایت بیماران فقط از نظر ناتوانی در عضلات است. بیماری ALS درمان ندارد، بعد از ۵۰ سالگی بروز می کند و سیر بیماری نسبتا سریع است.

منبع: شفا آنلاین

مطلب مرتبط:

«یوگا» چه تاثیری بر عملکرد مغز در دوران پیری دارد؟

سالمندان و بیماران می بایست در تغذیه خود چه نکاتی را رعایت کنند؟

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ