برقراری عدالت میان فرزندان

اگر موفق شوید اعتماد کودکانتان را جلب کنید «که گاهی این کار ممکن است سالها طول بکشد» آنها یاد می‌گیرند صبر و تحمل داشته باشند و هرگز در عشق شما تردید نخواهند کرد.

یکی از  مشکلات والدینی که
بیش از یک فرزند دارند، برقراری عدالت میان آنهاست. مطمئنا، همه پدر و مادرها تمام
فرزندانشان را از صمیم قلب و به یک اندازه دوست دارند. اما معمولا کودک کوچکتر،
نسبت به مزایایی که برادر یا خواهر بزرگترش دارد، حسادت می کند یا برعکس؛ محبت و
مراقبت خاصی که کودک کوچکتر از آن برخوردار است، موجب ناراحتی و حسادت برادر و
خواهر بزرگتر می
شود.
اصولا هر کودکی دوست دارد جایگاه خاص و ویژهای برای والدیناش داشته باشد و به محض
اینکه احساس کند کودک دیگری بیشتر مورد توجه آنهاست، بی
معطلی واکنش نشان میدهد. کودکی که حسادت می کند،
ممکن است اعتراضش را با سوالاتی که از شما می
پرسد، نشان دهد. مثلا ممکن است
از شما بپرسد:

چرا همیشه حق با او است؟ چرا شما همیشه مواظب او هستید؟ دوست داشتید
منم مثل او بودم؟

چرا همیشه اسباب بازی گرانتر را برای او می خرید؟ چرا شما هیچوقت او
را دعوا نمی
کنید
و همیشه من را تنبیه می
کنید؟

شنیدن این سوالات میتواند
برای شما به عنوان یک هشدار تلقی شود؛ کودکتان احساس می
کند نادیده گرفته شده و در مورد
عشق شما نسبت به خودش دچار تردید است. به مرور زمان این عدم اطمینان، باعث می
شود او به انواع نکات ریزی که
ممکن است از نظر شما واقعا بی
اهمیت
باشد، توجه کرده و مصادیق تبعیض
گذاری
شما را در هزار و یک اتفاق کوچک و بزرگ دیگر نیز مشاهده کند. پس وظیفه شما این است
که قبل از جمع آوری شواهد بیشتر و نزدیک شدن به اطمینان غیر قابل تغییر فرزندتان،
به سرعت وارد عمل شوید و با گفتار و اعمالتان به او قوت قلب بدهید. ساعاتی در روز
را فقط به او اختصاص دهید و مدام به او بگویید؛ خیلی دوستش دارید. پیام اصلی و
مهمی که باید به او بدهید این است که شما منصف و عادل هستید و ممکن است گاهی
اینطور به نظر برسد که مثلا خواهر یا برادر او را بیشتر مورد توجه قرار می
دهید، اما این توجه بیشتر فقط
به این خاطر است که او در آن لحظه نیاز بیشتری به شما داشته، در حالی که در نهایت
همه چیز برای همه آنها یکی خواهد بود.

اگر موفق شوید اعتماد کودکانتان را جلب کنید «که گاهی این کار ممکن
است سالها طول بکشد» آنها یاد می
گیرند
صبر و تحمل داشته باشند و هرگز در عشق شما تردید نخواهند کرد.

مهمترین کار این است که برای کودک آزردهتان مطابق سنش توضیح دهید تا در
فهم موضوع دچار مشکل نشده و وضعیت روحی
اش از آنچه هست، وخیمتر نشود. مثلا اگر او بین 3 تا
5 سال سن دارد و از شما می
پرسد؛
چرا همیشه فقط مرا دعوا می
کنید؟
یا چرا او همیشه هر کاری که دوست دارد انجام می
دهد؟ باید برایش توضیح دهید که
:«ما  از تو عصبانی نیستیم. تو دختر/ پسر
بزرگ ما هستی و ما به تو افتخار می
کنیم.
خواهر/ برادر کوچک تو خیلی از کارها را بلد نیست و تو باید کارها را درست انجام
دهی تا او بتواند از تو یاد بگیرد.»

اگر فرزندتان 6 تا 8 ساله است، بهتر است به او بگویید : «ما همه شما
را واقعا و از صمیم قلب دوست داریم و علت اینکه در زمان
های مختلف، کارهای متفاوتی برای
هر کدام از شما انجام می
دهیم
این است که فکر می
کنیم
هر کدام از شما نیازهای خاص خودتان را دارید و کاری که ما برای شما می
کنیم، بهتر است.»

برای کودکان بزرگتر که اغلب خودشان را با کوچکترها مقایسه میکنند و میگویند وقتی من همسن او بودم
اجازه این کارها را نداشتم، اینطور توضیح دهید: «شاید ما به او اجازه داده باشیم
که بعضی کارها را زودتر از تو انجام دهد، اما تو اولین بچه ما بودی و ما چیز زیادی
از بچه‌داری نمی
دانستیم
و برای همین کمی سختگیرتر بودیم. اگر هم، اجازه کار خاصی را به تو دیرتر داده
ایم، میترسیدیم تو آسیب ببینی. به هر
حال تو فرزند بزرگ ما هستی و جایگاه خاصی پیش ما داری.»

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ