در هنگام ترس کودک چه باید کرد؟

در آغوش کشیدن فرزند هنگام ترس...

زمانی که فرزندتان ترسیده است، با خم شدن و هم سطح او قرار گرفتن، کودک را در آغوش بگیرید و اجازه دهید که از تماس فیزیکی با بدن شما و حمایتی که از این طریق کسب می کند، احساس آرامش نماید.

با فرزند خود درباره ترس هایش صحبت کنید و با بررسی روش های مختلف رویارویی با ترس درصدد کمک به او برآیید تا رفته رفته بتواند احساس ترس و وحشت خود را تحت کنترل درآورد. برای مثال می توان از کودک پرسید: «فکر می کنی توی کمد و یا زیر تختخوابت چه چیزی مخفی شده است؟ شبیه چیست؟ آیا راه می رود؟…»

در اغلب موارد با شناخت دقیق علت ترس کودک می توان بر آن غلبه کرد. برای مثال اگر فرزند شما از بلندی می ترسد، می توان با گفتن چنین جملاتی «لزومی ندارد نگران باشی، ما هیچ گاه به برج ها و یا مکان های بلند نخواهیم رفت»، به او اطمینان دهید که علتی برای ترس و وحشت وجود ندارد. بیشتر کودکانی که ترس بر آنها غلبه کرده است، می خواهند مدام درباره آن حرف بزنند.

 این طور به نظر می رسد که نمی توانند از فکر کردن درباره آن خلاصی یابند. در چینی شرایطی والدین می توانند با پذیرش احساسات کودک و شنیدن حرف هایش، درصدد کمک و حمایت از کودک برآیند. گاهی نیز کودکی تمایل برای صحبت کردن درباره ترسش ندارد، در چنین مواقعی بهتر است او را وادار به این کار نکنید.

پدر و مادر می توانند با رفتار خود به کودک بفهمانند که متوجه ترس او شده اند و هر وقت که کودک دوست داشته باشد، می تواند درباره آن صحبت کند. نکته دیگر که خوب است یادآور شویم آن است که هیچگاه به زور از کودک نخواهید با ترسش مقابله کند.

برای مثال کودکی که از آب می ترسد را به زور با خود به درون استخر نبرید، شاید او ترجیح می دهد در حالی که روی صندلی راحتی کنار استخر نشسته است، بازی بچه های دیگر را در آب تماشا کند و به تدریج که احساس امنیت نماید جلو بیاید و پاهای خود را در آب فرو کند و بر این تلاش باشد که برترسش فائق آید.

 کودکی که ترس را امری عادی و طبیعی بداند، خودپنداره مثبتی نسبت به خویشتن در ذهن خواهد داشت، زیرا خود را زبون و بی کفایت نمی داند. سعی کنید این فکر را در کودک تقویت نمایید که همه حتی پدر و مادر او تحت شرایطی خواهند ترسید. والدین و یا وابستگان نزدیک کودک می توانند با تعریف داستان و یا خاطره ای از دوران کودکی خود، ترس را برای کودک هیجانی طبیعی جلوه دهند.

برای مثال بگویند: «وقتی هم سن و سال تو بودم از حشرات و زنبورها می ترسیدم، یک بار که یک کفشدوز را روی زمین دیدم، تصمیم گرفتم آن را به دقت دنبال کنم… بعد از مدتی متوجه شدم که کفشدوزک نمی تواند صدمه ای به من بزند…» و از این قبیل.

با پذیرش ترس کودک، می توان به او فهماند که بسیاری از ترس های دوران کودکی بر خلاف ترس های بزرگسالان که اغلب پایدار و همیشگی هستند موقتی و گذرا هستند و اغلب بدون هیچ اقدامی از بین خواهند رفت.

(سایت نی نی
بان)

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ