کودک چگونه حرف زدن می آموزد؟

mousavi
آموزش حرف زدن به کودک....

در این مرحله حرف زدن برایش جالب است و او را به شعف می‌آورد و مانند
مرحله پیشین که از لمس کردن اشیاء خسته نمی‌شد در حال حاضر از حرف زدن خسته نمی‌گردد.
پس از اینکه کاملاً انسان‌ها و اشیاء را شناخت می‌خواهد روی هر یک از آنها اسمی بگذارد.

برای اینکه اسامی اشیاء را بشناسد انگشت اشاره خود را روی آنها می‌گذارد
و می‌پرسد: ”چیه؟… چیه؟… این چی هست؟” وقتی به او جواب می‌دهند.

بعداً خود نیز آن را به‌طور ناقص تکرار می‌کند، سپس بدون اینکه خسته شود
همین سؤال را برای تحقیق بیشتر و شنیدن کلمه جدید از شخص دیگر می‌کند. سپس این کلمه
را مجدداً تکرار می‌کند و از دیگران می‌خواهد که آن را تکرار کنند. بدین ترتیب حرف
زدن را یاد می‌گیرد.

در این سن از هر راهی می‌کوشد لغت‌های بیشتری یاد بگیرد. اسم کسانی را
که در پیرامونش هستند تکرار می‌کند، اسباب‌بازی‌های خود و خواهران و برادرانشان را
می‌شمرد و در حالی‌که وسایل اطرافش را نشان می‌دهد می‌گوید ”اسب نی‌نی… اسب داداش…”
و همزمان نام صاحب شیء را نیز می‌گوید: ”کفش مامان…، کتاب بابا…” در منطق
کودکانه‌اش دوست ندارد صاحبان اشیاء عوض شوند، مثلاً تعجب می‌کند از اینکه می‌بیند
کفش‌های مادرش در پای مادربزرگش است. درست مانند انبارداری است که کالاهای انبار را
کنترل می‌کند.

تا آنجا که حافظه‌اش اجازه می‌دهد غذاهائی را که ظهر و شب و یا دیروز
خورده است برمی‌شمارد. می‌خواهد بداند پدر، خواهر و دوستی که مرتب با او بازی می‌کند
کجا هستند. از تمام این مطالب این تمایل آشکار می‌شود که کودک می‌خواهد به دنبائی که
در آن زندگی می‌کند نزدیک شود و خود را در آن بازشناسد.

وقتی تنها است کلماتی را که می‌داند تکرار می‌کند و اعمالی را که انجام
می‌دهد تشریح می‌کند. این تازه نخستین مرحله حرف زدن است که چندین سال یعنی تا شش و
هفت سالگی به طول خواهد انجامید.

اگر به سخنان کودک دو سال و نیمه که ماشینش را به حرکت درآورده گوش فرا
دهید این کلمه‌ها را می‌شنوید: ”ماشین … (ماشین حرکت نمی‌کند)، ماشین بد! بیا!…”
آن را به هوا پرتاب می‌کند، اسباب‌بازی به زمین می‌افتد، آن را از زمین برمی‌دارد.
”حیونکی ماشین… گریه نکن…” آن را می‌بوسد: ”برو بخواب…” و سپس آن را
در سر جایش می‌گذارد و غیره…

بدین‌ترتیب کودک ساعت‌ها با اطرافیان و یا عروسک خود حرف می‌زند و رفته
رفته زیان وی نه تنها در تلفظ کلماتی که می‌داند بلکه در نحوه بیان آن نیز مهارت قابل‌ملاحظه‌ای
پیدا می‌کند. بدین‌نحو به‌تدریج از زبان کودکی دور می‌شود.

در ابتدا حروف اضافه مانند: ”برای”، ”اِ” و غیره را یاد می‌برد.
مثلاً: ”عروسکِ سودابه” و آنگاه کلماتی را که صدها بار شنیده است تکرار می‌کند.
مانند: ”یک قاشق برای بابا، یک قاشق برای مامان…”

پس از مدتی قیدها را به‌کار می‌برد. مانند: ”خیلی زود، حالا، آن وقت،
پس، زود…” این قیدها رفته رفته ولی خیلی واضح در جمله‌های کودک به‌کار برده
می‌شوند. کمی بعد ضمیر وارد زبان وی می‌شود.

بدین ترتیب روز به روز کلمه‌های زیادتری را به‌کار ی‌برد که در بین آنها
بیشتر از همه فعل به چشم می‌خورند. به‌نحوی که حدود
۹۰ تا ۱۰۰ فعل
و حتی گاهی بیشتر می‌داند. البته کودک مقداری از آنها را بد تلفظ می‌کند و یا اصلاً
نمی‌تواند تلفظ کند (ولی آنها را می‌داند).

در عرض شش ماه کودک پیشرفت قابل‌توجهی می‌کند و به
همین دلیل
۲ تا ۵/۲ سالگی را دوره ”زبان باز کردن” کودک می‌نامند.

منبع : نی نی بان

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ