زنان چاق از دغدغه‌هایشان می‌گویند-قسمت دوم

مهرناز زاوه
دوستانم همه می‌گویند خودت را لاغر کن، اما برای خودم مهم نیست که چاقم.

در قسمت قبل این مطلب مشکلات زنان چاق را از زبان خودشان خواندید. در اینجا می‌توانید ادامه مطلب را دنبال کنید.

چاق که بودم از خودم بدم می‌آمد
شیما یکی از چاق‌هایی است که به دلیل دغدغه‌های بی‌شمار چاقی‌اش لاغر شده است. وقتی نوبت به صحبت‌های شیما می‌رسد از دغدغه‌هایش برای لاغر شدن می‌گوید که دلش می‌خواست مانند دوست‌هایش لباس‌های متفاوت بپوشد اما به خاطر وزن بالایی که داشت، نمی توانست: «خیلی دوست داشتم بتوانم لباس‌های خوب بپوشم و لباس‌ها در تنم زیبا به نظر بیایند. دبیرستانی که بودم خیلی غذا می‌خوردم تا اینکه وزنم به ۷۵ کیلو رسید. وقتی چاق بودم از خودم بدم می‌آمد. لباس‌های قشنگی که در مغازه‌ها می‌دیدم، اندازه‌ام نمی‌شدند. زمستان می‌خواستم بوت بخرم اما زیپ‌اش بالا نمی‌آمد و این خیلی آزارم می داد».
او گفت: «من در هنرستان درس می‌خواندم و بچه‌هایی که هنر می‌خوانند اغلب لاغر و خوش لباس هستند، برای همین وقتی آنها را می‌دیدم و بعد به خودم نگاه می‌کردم از خودم بدم می‌آمد. علاوه بر اندامم صورت‌ام هم چاق بود».

قل بخور، راحت‌تری!
شیما از زمانی می‌گوید که به ۸۰ کیلو رسیده بود و دیگر حتی جرات  نمی‌کرد در خیابان راه برود. «مردم به من متلک می‌انداختند و می‌گفتند چرا راه می‌روی، تو باید قل بخوری! واکنش خاصی به حرف‌هایشان نشان نمی‌دادم اما خیلی اذیت می‌شدم و با خودم کلنجار می‌رفتم؛ برای همین بالاخره تصمیم گرفتم لاغر شوم».
او موفق شد حدود ۲۰ کیلو وزن کم کند، آن هم با دویدن، ورزش بدمینتون و کم خوردن: «یک سال و نیم طول کشید تا توانستم با کمتر خوردن و ورزش ۲۰ کیلو لاغر شوم. ۲ سال هم ۵۷ کیلو بودم اما یکدفعه رسیدم به ۶۴کیلو». 
با اینکه شیما در حال حاضر اصلا چاق نیست اما بابت همین چند کیلویی که اضافه کرده خیلی ناراحت است: «وقتی چاق بودم و خودم را در آیینه نگاه می‌کردم حالم از خودم به هم می‌خورد و افسرده شده بودم. الان هم که لاغر شدم، تا کمی وزنم بالا می‌رود فامیل و دوستانم مدام می‌گویندکه دوباره چاق شده‌ام و این حرف‌ها بیشتر از آن زمان روی روحیه‌ام تاثیر می‌گذارد».

چاقم؟ همینه که هست
شیدا بر خلاف خیلی‌ها اصلا با چاقی‌اش مشکل ندارد و با آن کنار آمده. «از بچگی تپل بودم و از دوران راهنمایی خیلی چاق شدم. از غذا خوردن لذت می‌برم و در آن لحظه اصلا به این موضوع فکر نمی‌کنم که نکند بخورم و چاق شوم».
شیدا با وجودآنکه در آژانس هواپیمایی، جایی که کارمندان آن اکثرا خوش‌پوش هستند، کار می‌کند،‌ باز هم انگیزه لازم برای لاغر شدن را ندارد. دوستانش مدام به او توصیه می‌کنند که وزن‌اش را کم کند اما او از یک گوش می‌شنود و از گوش دیگر در می‌کند: «دوستانم همه می‌گویند خودت را لاغر کن، اما برای خودم مهم نیست که چاقم. وقتی می خواهم لاغر شوم روی سیستم عصبی‌ام تاثیر می‌گذارد».
شیدا اضافه وزن را ایراد نمی‌داند: «این من هستم و اصلا برایم مهم نیست که دختر چاقی به حساب می‌آیم. در خیابان به من بی‌احترامی می‌کنند، اما خب فقط همان لحظه است، اهمیتی ندارد».

مطالب مرتبط: 
با موز ۳ روزه لاغر شوید 
تعجب نکنید، این ۷ غذای چرب شکم‌تان را آب می‌کنند

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ