این عوامل را از خود دور کنید تا استرس نداشته باشید!

faateme1366
کافی است نام استرس به گوشمان بخورد تا احساسی از ترس، شک و دودلی، اضطراب و مانند آن در ما پدید آید. گرچه استرس همیشه معنا و مفهومی منفی ندارد، اما اغلب ما استرس را به عنوان یک احساس مخرب می‌شناسیم. برای مثال محیط کاری ای را در نظر بگیرید که پر از سر و صدا باشد. این موضوع (پر سر و صدا بودن محیط‌های کاری) خود، نمونه‌ای از جاهایی است که روابط اجتماعی افراد در آن به طور ریشه‌ای دچار اختلال می‌شود.

بارها در جامعه و در مکان‌های مختلف دیده‌ایم، اشخاصی که شغلشان سبب می‌شود در معرض سر و صدای محیطی قرار داشته باشند، نسبت به یکدیگر و مردم چگونه رفتار می‌کنند و نسبت به کوچک‌ترین و پیش پاافتاده‌ترین مسائل، رفتاری پرخاشگرانه از خود به صورت کلامی و عملی نشان می‌دهند. به بیانی، وجود صداهای بلند بر عملکرد شغلی در مشاغلی که نیاز به تمرکز دارند،‌ اثر منفی می‌گذارد. از طرفی، صداهای مزاحم نیز فرد را دچار تنش کرده، از لحاظ روانی از وضعیت مطلوب خارج می‌کند. در مقابل، اگر در محیط‌های کاری و خانوادگی صداهایی به گوش انسان برسد که موجب احساسی از شادی و فرح‌بخشی شود، بدون تردید باعث سر زندگی و شادمانی در محیط خانواده و کار خواهد بود.

مساله دیگری که می‌تواند هم در خانواده و هم در محیط‌های کاری استرس ایجاد کند، نبودن همدلی و یکرنگی است. آنچه در یک خانواده و یک محیط کاری از اهمیت برخوردار است، نوع رابطه حاکم میان اعضای آنهاست. خانواده‌ای که هر فردش ساز خود را بزند و ناهماهنگ باشد، در رابطه با بسیاری از مسائل و چالش‌های زندگی دچار مشکل خواهد شد و همین مساله می‌تواند مولد استرس منفی باشد. از سویی، اداره و سازمانی که اعضایش با هم یکدل و هماهنگ نباشند،‌ در سطح پایینی از اثر بخشی و بهره‌وری خواهد ماند و پیشرفت نخواهد کرد و چه‌بسا همین رکود سبب اختلاف میان اعضا و به وجود آمدن تنش و استرس شود.

موضوع مهم دیگری که اغلب باعث استرس می‌شود، پاسخگو نبودن افراد به نیازهای غریزی است. حتما شنیده‌اید که گفته شده، انسان ذاتا یک موجود اجتماعی است. همین مساله، یعنی اجتماعی بودن ایجاب می‌کند که یک فرد با جامعه اطراف خود رابطه داشته باشد. حال تصور کنید، شخصی تمایل به برقراری ارتباط با دیگران نداشته باشد. این قضیه به خودی خود، نوعی فشار و استرس برای وی ایجاد می‌کند. مشکلات خانوادگی و جسمی را نیز می‌توان به موارد گفته شده اضافه کرد.

آشفتگی، بی‌نظمی و نداشتن سازماندهی در کارها و برنامه‌ها نیز می‌تواند استرس‌زا باشد. این که هر کدام از ما بدانیم در چه وضعیتی قرار داریم و دانستن چشم‌اندازی از آنچه پیش روی ماست، در کاهش استرس مخرب می‌تواند مهم باشد. در غیر این صورت، وجود استرس که ناشی از سردرگمی، فراموشی و احساس ترس از شکست باشد،‌ محتمل است. اهداف رویایی و تخیلی، آرمانگرایانه و غیرمنطقی نیز سبب به وجود آمدن استرس می‌شود.

مورد موثر دیگر در تولید استرس منفی، انتقاد بیش از اندازه و عیب‌جویی بی‌مورد از دیگران است. در صورتی که هر کدام از ما سعی کنیم، اصطلاحا نیمه پر لیوان را ببینیم و از خصوصیات مثبت افراد تعریف و تمجید کنیم، از یک سو، ارزش و احترام دیگران را برای خود به ارمغان آورده‌ایم و از سوی دیگر، این موضوع به آرامش و در نتیجه، کاهش استرس ما کمک می‌کند.

از دیگر عوامل استرس‌زا می‌توان به نداشتن آستانه تحمل و صبر و حوصله در افراد اشاره کرد که نبود هر یک موجب به وجود آمدن یاس، ناکامی و عصبانیت می‌شود. بعلاوه، افراط و تفریط در رقابت با دیگران و چشم و هم چشمی بی‌جا و غیرضروری می‌تواند استرس‌آفرین باشد.

هر کدام از مواردی که مطرح شد و بسیاری از عوامل استرس‌آفرین دیگر در اطرافمان، مجموعه‌ای از عوارضی چون احساس بی‌اعتمادی، طرد، خشم و افسردگی می‌آفرینند که این احساسات به نوبه خود می‌توانند سبب بروز مشکلات و بیماری‌های مختلف شوند، اما راه‌حل چیست؟ به نظر می‌رسد، بهترین، عمومی‌ترین و بادوام‌ترین راه کاهش انواع استرس، تغییر و دگرگونی عقاید باشد که البته یک فرآیند مشکل و پرزحمت است.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ