داستان بچه پولدارهای اینستاگرام

faateme1366
همین آدم‌های به ظاهر بیکار و الکی خوش، در همان لحظه که شما فکر می‌کنید دارند خوش می‌گذرانند و برای طرفدارانشان عکس آپلود می‌کنند، مشغول کارشان هستند؛ کاری که البته بگیر و نگیر هم دارد. بعضی‌ها گاهی به سودهای زیادی می‌رسند و برخی دیگر اقبالی به دست نمی‌آورند.

نوشین 31 ساله خانه دار و عاشق آشپزی و سفره آرایی است. دوره آموزشی خاصی ندیده، به آشپزی به چشم تفریح نگاه می‌کند. دوست دارد حاصل کارش را با دیگران به اشتراک بگذارد؛ از راه عکس‌هایی که در صفحه اینستاگرامش می‌گذارد. عکس‌های رنگی و اشتهابرانگیز. غذا می‌پزد، آن را در ظرفی زیبا می‌کشد و تزئین می‌کند و از حاصل کار، عکس می‌گیرد. با همین عکس‌ها توانسته 46K فالوئر به دست بیاورد. عدد قابل توجهی است؛ آنقدر که بتواند برای نوشین کسب درآمد کند. نخستین پیشنهاد از طرف یک فروشگاه لوازم خانگی بود: «ما به شما یک دست ظروف فلان مارک می‌دهیم و شما غذاهایتان را در آن می‌ریزید و عکس می‌گیرید و زیر عکس، صفحه ما را منشن می‌کنید و اسم فروشگاه ما را می‌برید و بعد ما همان سرویس را به شما هدیه می‌دهیم.» 

نوشین به همین راحتی صاحب یک سرویس چند پارچه شد که حدود یک میلیون تومان قیمت داشت. او فقط 4 عکس از ظروف مورد نظر در صفحه‌اش گذاشت که اتفاقاً مورد توجه فالوئرهایش هم قرار گرفت. معامله بدی نبود؛ پایاپای. اینکه از طریق عکس‌های او چند مشتری برای فروشگاه جذب شده را دیگر نمی‌داند، راستش این قسمتش به او ارتباطی هم ندارد و چندان هم برایش مهم نیست. حالا هم هر از گاهی با چنین پیشنهادهایی مواجه می‌شود و خب، اگر مورد پسندش باشد، قبول می‌کند. تا به حال به صورت مستقیم و نقدی، پولی بابت این کار دریافت نکرده. تمام دریافت‌هایش، غیرنقدی و در واقع همان کالای مورد نظر بوده است. می‌گوید: «اگر به آشپزی و خانه‌داری مربوط شود، بدم نمی‌آید قبول کنم اما اگر خیلی بی‌ربط باشد، نه. چند وقت پیش از طرف یک فروشگاه زیور آلات هم پیشنهاد داشتم. من در صفحه‌ام هیچ عکسی از خودم نمی‌گذارم. آنها می‌خواستند حتماً انگشتر و دستبند را دست خودم کنم و عکس بگیرم و در صفحه‌ام بگذارم که قبول نکردم.»
امیر 24 ساله، دانشجو، خوش‌تیپ، عاشق رستوران گردی و سفر است. صفحه‌اش در اینستاگرام پرفالوئر است. به او هم پیشنهاد تبلیغات می‌شود. هر از گاهی پیشنهادی از طرف یک رستوران، فست فود یا کافی شاپ دارد. از او دعوت می‌کنند برای صرف غذا برود و در صفحه‌اش عکس و اسم و آدرس رستوران را بگذارد. پیشنهادهای کافی‌شاپ هم هست: «وقتی عکس خوبی در صفحه‌ام می‌گذارم، فالوئرها کنجکاو می‌شوند بدانند کجاست. قبلاً هم همین کار را می‌کردم. می‌رفتم فلان رستوران یا کافی شاپ و عکس می‌گذاشتم و بعد همه می‌آمدند و سؤال می‌کردند که کجاست. خیلی وقت‌ها اصلاً اسم رستوران یا کافی شاپ را هم می‌آوردم و حتی آدرس هم می‌دادم. آن موقع اصلاً فکرش را نمی‌کردم که بشود از این راه کسب درآمد کرد. کم کم فالوئرهایم بالا رفت و آن موقع بود که فهمیدم می‌شود با آپلود کردن عکس در اینستاگرام هم پول درآورد. البته برای من حالت تفننی دارد و خب مسلماً بدم هم نمی‌آید اگر به ازای تبلیغ، با تخفیف بتوانم از امکانات استفاده کنم. پیشنهاد تبلیغات از طرف باشگاه‌های ورزشی هم داشته‌ام. اما ترجیح می‌دهم در یک فیلد فعالیت کنم. صفحه آدم باید شخصیت داشته باشد.»


همه البته مثل امیر فکر نمی‌کنند. خیلی هم برایشان مهم نیست اگر در صفحه شخصی‌شان در اینستاگرام، هرجور عکسی اعم از عکس‌های شخصی و خانوادگی به همراه حجم بالایی از عکس‌های تبلیغاتی در فیلدهای مختلف آپلود شده باشد. نمونه‌شان شاهین است؛ 28 ساله. دیگر گفتن ندارد که تعداد فالوئرهای او هم بالاست. در صفحه شاهین، هر جور عکسی که بخواهید پیدا می‌شود. از عکس‌های شخصی و غیرشخصی هنرپیشه‌ها تا تبلیغات دسته گل عروس و باشگاه بدنسازی و فال تاروت. عکس‌های سلفی خودش هم هست: «باید بدانید مردم از چه چیزهایی خوششان می‌آید تا بتوانید فالوئر جمع کنید. من عکاس نیستم و خیلی به ندرت پیش می‌آید عکسی که خودم با گوشی تلفن گرفته‌ام در اینستاگرام بگذارم. بیشتر از عکس‌های این ور و آن ور استفاده می‌کنم. عکس‌هایی که مردم دوست دارند. سلیقه مردم را می‌شناسم. مردم از عکس هنرپیشه‌ها و فوتبالیست‌ها خوششان می‌آید، خصوصاً اگر با اطلاعاتی در مورد آنها همراه باشد. عکس‌های مد و فشن هم پرطرفدارند. از این جور عکس‌ها هم می‌گذارم و به خاطر همین هم از طرف فروشگاه‌ها و مزون‌ها پیشنهادهای زیادی دارم. وقتی فالوئر آدم بالا برود، دیگر آنها هستند که پیشنهاد می‌دهند. هر روز در دایرکت اینستاگرامم پیشنهادهایی برای تبلیغات دارم. نمی‌توانم بگویم برایم اهمیت ندارد. گرچه اولش برایم تفننی بود ولی الان می‌بینم که سود خوبی از این کار به دست آورده‌ام. پس چرا این کار را نکنم؟ برای من چه زحمتی دارد؟ البته زحمتش را قبلاً کشیده‌ام. با جذب فالوئر. البته بگویم که فالوئرها باید واقعی باشند. اینهایی که برای خودشان فالوئر فیک درست می‌کنند، نمی‌توانند در تبلیغات موفق باشند. طرف می‌بیند در صفحه تبلیغ شده اما فیدبک مثبت ندارد. آنجاست که معلوم می‌شود فالوئرها فیک هستند.»

سارا عکاس است. 10 سال است به صورت حرفه‌ای عکاسی می‌کند؛ عکاسی مستند. چند جایزه هم دارد. تعداد فالوئرها در اینستاگرام 674نفر: «در اینستاگرام خیلی کم هستند کسانی که دوست دارند عکس خوب ببینند. بیشتر دنبال فان هستند. خیلی عکاسانِ خوب هستند که در اینستاگرام صفحه دارند و عکس‌های بسیار خوبی هم در صفحه‌شان گذاشته‌اند اما تعداد فالوئرهایشان زیاد نیست. آنها دنبال تبلیغ کار خودشان نیستند. البته خیلی از عکاسان آتلیه‌ها هستند که تبلیغات کار خودشان را می‌کنند اما برای عکاسانی مثل من، جنبه دیگر کار مهم است. اینکه عکس‌هایم را با دیگران به اشتراک بگذارم و از نظراتشان مطلع شوم. تا به حال هم پیشنهادی برای تبلیغات در صفحه‌ام نداشته‌ام. راستش برایم اهمیت ندارد اگر تعداد فالوئرهایم بالا نرود. تا به حال به این هم فکر نکرده‌ام که از این راه تبلیغات کنم. کسی هم که صفحه‌اش پرفالوئر است، لزوماً عکاس یا آدم ویژه‌ای نیست. قواعد اینستاگرام با دنیای واقعی فرق دارد. ممکن است کسی در دنیای مجازی معروف شود که در دنیای واقعی، نه تنها آدم مشهوری نباشد، بلکه هیچ کار قابل توجهی هم در عمرش انجام
نداده باشد.»
مبلغان اینستاگرامی گاهی به سودهای بالا می‌رسند و گاهی در نیمه راه متوقف می‌شوند. بستگی به خودشان دارد. بعضی‌هایشان آنقدر حرفه‌ای به این کار نگاه می‌کنند که کار و زندگی‌شان را تعطیل کرده‌اند تا در خدمت تبلیغات در فضای مجازی باشند. برای این کار گاهی لازم است به شهرهای مختلف هم سفر کنند و عکس خودشان را در فلان هتل یا رستوران برای فالوئرهایشان آپلود کنند. معمولاً هم با کپشنی اینچنینی: من، همین الان در فلان جا… جای همه تون خالی…

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ