روز جهانی معلولین، فرصتی دوباره برای حل مشکلات

faateme1366
با دیدن افرادی که با وجود معلولیت، به قله های موفقیت در علم، ورزش، هنر و ... رسیده اند، معنای کلمه معلولیت، رنگ باخته است. حالا معلولانی را می بینیم که با وجود سختی های بسیار، شغل و جایگاه اجتماعی خوبی دارند، خانواده تشکیل می دهند و چه بسا از افراد سالم، موفقتر باشند. 12آذر روز جهانی معلولین، فرصت دوباره ای برای پرداختن به مشکلات این افراد است.

تاریخچه روز جهانی معلولین

طی دو جنگ جهانی اول و دوم، با نام پیشرفت اراضی و توسعه اقلیمها، سرنوشت انسانهایی که در یک قلمرو سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی می زیستند، بازیچه قدرتمندان وقت قرار گرفت و به پدیده معلولیت به شدت دامن زده شد تا آنجا که این عارضه به تدریج فرآیندهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی موجود در جهان را متأثر کرد. به همین علت در سی و هفتمین اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در سال 1983، فریادهای معلولان جهان شنیده شد و سرانجام روز سوم دسامبر مصادف با دوزادهم آذر ماه، از سوی سازمان ملل به عنوان«روز جهانی معلولین» نامگذاری شد.

چرا روز جهانی معلولین؟

هدف از تعیین این روز ارتقاء رشد اذهان عمومی درباره مسائل مربوط به معلولیتهای مختلف؛ و افزایش آگاهیهایی بوده است که می‌بایست از مساله پیوستن افراد معلول در تمامی جنبه‌های سیاسی؛ اجتماعی؛ اقتصادی و فرهنگی زندگی منتج شود. این وضع به همین منوال طی شد تا در سال ۱۹۹۹ شعاری با مضمون (امکان دسترسی برای همه در هزاره جدید) برگزیده شد و سرلوحه امور قرار گرفت.

آمارها چه می گوید؟

طبق آمار سازمان ملل، بیش از نیم میلیارد نفر از انسانها به دلیل ابتلا به نارساییهای جسمی، ذهنی یا حسی، معلول به شمار می آیند. افراد معلول یک دهم جمعیت بسیاری از کشورها را تشکیل می دهند. تخمین زده می شود که 80% از معلولان در کشورهای در حال رشد باشند، زیرا اغلب معلولیتها ناشی از سوء تغذیه، فقر، عدم مراقتبهای بهداشتی – آموزشی و دیگر عواملی است که نتیجه توسعه نیافتگی جوامع می باشد. ازدیاد روز افزون جمعیت و نبود منابع مالی کافی، برنامه های توانبخشی را در کشورهای در حال توسعه با مشکلات فراوانی مواجه کرده است، به طوریکه معلولان در این کشورها به توجه ویژه ای نیازمندند.

احترام و پذیرش

آنچه در ارتباطات اجتماعی با معلول باید در نظر گرفت، این نکته است که ارتباط با آنها، باید همراه احترام باشد و از ترحم به ایشان دوری گزید. تفاوت این دو نوع رفتار در این است که در اولی، طرفِ موردِ احترام، انسانی بزرگ به شمار می آید؛ اما در گزینه ترحم، مخاطبْ انسانی ذلیل و خوار شمرده می شود که باید همواره دست او را گرفت و به شخصیت و روحیات وی، اندک توجهی نمی گردد. به یاد داشته باشیم آنچه توانایی را می سازد، اراده است و اراده اگر بخواهد جاری شود، هیچ بهانه ای را نمی شناسد.

اگر کودک معلول دارید

جریان تربیت کودک برای والدین لذت آور است ،درحالی که این جریان با مش ت قات و ناراحتیهای فراوانی همراه می باشد. حتی در مورد والدینی که دارای کودکان طبیعی هستند نیز شکیبایی، توانایی و حسن تفاهم زیادی برای پرورش کودک لازم است. با وجود خشم، احساس گناه، ناامیدی، محرومیت و خستگی که والدین گاهی آن را تجربه می کنند باید گفت بدلیل طبیعی بودن کودک معمولاً دارای حس اعتماد بوده و کودک خود را می پذیرند. در مورد خانواده کودک معلول موقعیت پیچیده و مشکل تر است . والدینی که در انتظار بدنیا آمدن کودک خود هستند در حالتی از انتظارات بلند پروازانه بسرمی برند و نه تنها انتظار یک کودک طبیعی را دارند بلکه انتظار آنها بدنیا آمدن یک کودک بی نظیرمی باشد. ورود هر کودکی که این انتظارات را خدشه دار کند موجب شوکی می شود که آنرا “شوک اولیه” می نامند. در مواقعی که آسیب پذیری شخصیت در والدین زیاد باشد یک رویداد غیر قابل انتظار، سازگاری والدین را مختل می کند. والدین در می یابند که این یک رویداد نادر است و انتظارات آنان باید اساساً مورد تجدید نظر قرار گیرد، لکن در مورد انتظارات واقعی کنونی اطلاعی ندارند. در این مرحله عامل بحران معلولیت نیست بلکه نابود شدن انتظارات آنان است. دومین بحران “بحران ارزشی” است. معلولیت و تظاهرات آن برای بسیاری از افراد به دلائل چندی قابل قبول نیست. این طرز فکر که کودک آنان یک فرد تحصیل کرده و سالم و یا موفق نخواهد شد، ممکن است برای والدین بشدت دردناک باشد. ترس از ننگ اجتماعی، احساس گناه و شکست ممکن است به بحران ارزشی دامن زند.

مشکلات و نیازهای معلولین

نیاز معلولان به تسهیلات آموزشی و اشتغال در سال‌های آتی افزایش یافته و در کنار خدمات توانبخشی و درمانی، باید خدماتی نظیر آموزش بیشتر و اشتغالزایی مناسب‌تر به آنان ارائه شود. برای تامین آنچه اشاره شد، ضروری است که دگرگونی اساسی در اختصاص بودجه کافی برای آموزش، توانبخشی و اشتغال تحقق یابد. نه آن‌‌گونه که در مورد قانون جامع شاهدیم و تامین بودجه منوط به توانایی دولت گردیده است. توسعه فناوری‌های مختلف، امروزه زندگی با داشتن ناتوانی و معلولیت را تا اندازه‌ای راحت‌تر ساخته است. این ابزارها و تجهیزات، نه تنها در امور درمانی و توانبخشی افراد دارای معلولیت مؤثر هستند، بلکه در زندگی شخصی و اجتماعی آنان هم تأثیرات شگرفی گذاشته‌اند. امروزه در کشورهای توسعه‌یافته، معلولان شدید هم در برخی موارد در مسکن مستقل و به تنهایی زندگی می‌کنند، که استفاده از فناوری‌های جدید این امر را میسر ساخته است. آنچه متأسفانه برای معلولان ایرانی هنوز بیشتر به آرزو‌هایی دست‌نیافتنی شباهت دارد. در دسترس نبودن ساختمان‌ها و محیط‌های مختلف و فقدان مناسب‌سازی موقعیتی را آفریده که با وضعیت نسبتاً مطلوب هم سال‌ها فاصله دارد. اگر همگان به این امر مهم توجه داشته باشند که معلولان هم شهروندان این جامعه‌اند و از حقوقی مشابه سایر افراد عادی برخوردارند، آنگاه توجه خواهند داشت که برخی کارها که با عناوین ویژه برای معلولان انجام می‌گیرد، اقدامی از سر طیف نیست، بلکه با این اقدام تنها شهروندان معلول هم از امکاناتی مشابه افراد عادی برخوردار شده‌اند. اینکه سرویس ویژه حمل و نقل برای معلولان توسط شهرداری‌ها طراحی و اجرا شود، یا اماکن عمومی برای معلولان قابل دسترسی شوند، تنها گوشه‌ای از ادای دین جامعه به این افراد به‌عنوان شهروند جامعه است.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ