علل اصلی افسردگی که کمتر کسی آن ها را می شناسد!

parya
ایا تا به حال برایتان عجیب بوده است که علل افسردگی بالینی چیست؟ شاید تاکنون در شما علایمی از افسردگی های خفیف تشخیص داده شده است و این برایتان سوال شده که چرا بعضی از افراد افسردگی می گیرند و بقیه خیر. این مطلب بهترین اطلاعات درباره علل شایع افسردگی را به شما می گوید.

ایا تا به حال برایتان عجیب بوده است که علل افسردگی بالینی چیست؟ شاید تاکنون در شما علایمی از  افسردگی های خفیف تشخیص داده شده است و این برایتان سوال شده که چرا بعضی از افراد افسردگی می گیرند و بقیه خیر.

افسردگی یک بیماری به شدت پیچیده است. هیچ کس به صورت دقیق نمی داند علل آن چیست اما به دلایل مختلفی می تواند اتفاق بیفتد. بعضی از افراد در زمان بیماری جسمی جدی، افسردگی را تجربه می کنند، بعضی دیگر به خاطر تغییرات پیش آمده در زندگیشان مثل نقل مکان یا مرگ کسی که دوستش داشته اند، دچار افسردگی می شوند. گاهی اوقات به علت سابقه خانوادگی در افسردگی به آن میتلا می شوند. افرادی نیز ممکن است افسردگی را تجربه کنند و احساس غم و تنهایی بدون هیچ دلیل مشخصی داشته باشند.

علل اصلی افسردگی چیست؟

در زیر تعدادی از فاکتورهای اصلی که شانس افسردگی را افزایش می دهد، آورده شده است:

  • مورد سوء استفاده قرار گرفتن: سوء استفاده های جسمی، جنسی یا احساسی می تواند آسیب پذیری فرد را در آینده نسبت به افسردگی بالینی، افزایش دهد.
  • بعضی از داروها: استفاده بعضی از داروها مثل ایزوترتینوین (برای درمان آکنه استفاده می شود)، داروهای ضد ویروسی مثل اینترفرون آلفا و کورتون ها (استروئید) می تواند ریسک افسردگی را افزایش دهد.
  • کشمکش: در بعضی از افرادی که از لحاظ بیولوژیکی در مقابل افسردگی، آسیب پذیر هستند ممکن است نتیجه کشمکش های شخصی یا اختلاف با اعضای خانواده و دوستانشان باشد.
  • مرگ یا از دست دادن: غم یا اندوه مرگ یا از دست دادن کسی که دوستش دارید، اگرچه طبیعی است، ممکن است ریسک افسردگی را افزایش دهد.
  • ژنتیک: سابقه خانوادگی احتمال افسردگی را بالاتر می برد. تصور می شود که افسردگی یک ویژگی پیچیده است به این معنی که احتمالا ژن های مختلفی وجود دارد که هر کدام تاثیر کمی بر آن اعمال می کنند و تنها یک ژن مسئولش نیست. افسردگی ژنتیکی بیشتر مثل یک اختلال روانی ست و صرفا یک بیماری ژنتیکی ساده مثل هانتین یا فیبروز سیستیک نیست.
  • حوادث بزرگ: حتی رخ دادهای خوب مثل شروع کار جدید، فارغ التحصیلی یا ازدواج کردن می تواند منجر به افسردگی شود. بنابراین نقل مکان، از دست دادن شغل یا درامد، طلاق گرفتن یا بازنشستگی نیز می تواند باعث آن شود. اگرچه سندروم افسردگی بالینی هرگز تنها یک واکنش طبیعی به رخ دادهای استرس زای زندگی نیست.
  • سایر مشکلات شخصی: مشکلاتی مثل انزوای اجتماعی می تواند منجر به بیماری های ذهنی دیگری شود همچنین بیرون رانده شدن از خانواده یا گروه های اجتماعی نیز می تواند ریسک افسردگی بالینی را افزایش دهد.
  • بیماری جدی: گاهی اوقات افسردگی با یک بیماری بزرگ به صورت هم زمان رخ می دهد یا ممکن است منجر به سایر مشکلات جسمانی شود.
  • سوء مصرف مواد: حدود 30% از افراد با مشکلات سوء مصرف مواد همچنین افسردگی بالینی یا حاد دارند.

چگونه بیولوژیک بدن با افسردگی ارتباط پیدا می کند؟

محققان در مقایسه های انجام شده به تفاوت مغز افرادی که افسردگی دارند با سایرین اشاره کرده اند. برای مثال هیپوکمپوس که قسمت کوچکی در مغز است و خاطرات را ذخیره سازی می کند، در بعضی از  افراد که سابقه افسردگی داشته اند نسبت به افرادی که هرگز دچار افسردگی نشده اند، کوچک تر است.  اگر هیپوکمپوس کوچک تر باشد، گیرنده های سروتونین کمتری خواهد داشت. سروتونین یکی از مواد شیمیایی شناخته شده مغز به عنوان انتقال دهنده های عصبی ست و اجازه به گردش ارتباطات در سراسر محدوده های متصل مغز که مشغول پردازش احساسات هستند، می دهد.

دانشمندان نمی دانند چرا هیپوکمپوس ممکن است در بعضی از افراد افسرده کوچک تر باشد. بعضی از محققان متوجه شده اند که هورمون استرس کورتیزول در افراد افسرده اضافی تولید می شود. این محققان معتقدند که کورتیزول اثر سمی یا کوچک کننده بر رشد هیپوکمپوس دارد. استدلال بعضی از کارشناسان این است که افراد افسرده حقیقتا  با هیپوکمپوس کوچک تر به دنیا آمده اند، بنابراین از افسردگی رنج می برند. بخش های گوناگونی در مغز و همچنین مسیرهایی بین بخش های خاص آن وجود دارد که فکر می کنیم درگیر افسردگی می شوند، و احتمالا هیچ ساختار یا مسیری در مغز به تنهایی، به طور کامل دلیل افسردگی بالینی به شمار نمی آید.

چیز مسلم این است که افسردگی بیماری پیچیده ای با فاکتورهای مشارکت کننده زیاد است. آخرین اسکن ها و مطالعات در مورد ساختار و عملکرد مغز اشاره می کند که داروهای ضد افسردگی  می توانند “اثرات نوروتروفیک” را اعمال کنند، به این معنی که می توانند به تقویت سلول های عصبی کمک کرده و از بین رفتن آنها جلوگیری کنند و با مقاومت از استرس های بیولوژیکی، اجازه می دهد این سلول ها ارتباط قوی تری برقرار کنند. همانطور که دانشمندان به درک بهتری از علل افسردگی دست می یابند، متخصصان سلامت قادر خواهند شد که تشخیص های بهتر و مناسب تری دهند و به نوبه خود، برنامه های درمان موثرتری برای بیماران تجویز کنند.

چگونه ژنتیک با ریسک ابتلا به افسردگی ارتباط پیدا می کند؟

می دانیم گاهی اوقات این افسردگی ها به علت سابقه خانوادگی ایجاد می شود. این حاکی از این است که حداقل یک ارتباط جزئی بین ژنتیک و افسردگی وجود دارد.  بچه ها، خواهران و برادران و والدین افراد با افسردگی شدید تا حدی احتمال افسردگی را نسبت به اعضای خانواده هایی بدون چنین مشکلی، بیشتر می کند. ژن های متعدد در ارتباط با نوع افسردگی که در اعضای خانواده وجود دارد، بیشتر احتمال می رود در فرد بروز کند. هنوز با وجود داشتن شواهد از ارتباط خانواده با افسردگی، بعید است که یک ژن خاص افسردگی وجود داشته باشد، ژن های زیادی در ارتباط با محیط، می توانند بر افسردگی تاثیرات منفی بگذارند.

آیا بعضی از داروها می توانند عامل افسردگی باشند؟

در بعضی از افراد، داروها می توانند منجر به افسردگی شوند. برای مثال قرص هایی مثل باربیتورات، بنزودیازپازیین و داروهای ضد آکنه ایزوترتینوئین ( سابقا به صورت آکوتان و امروزه به صورت آبسوریکا، یادزدودگی، کلاراویس، میورسان و زناتان به فروش می رسد) گاهی اوقات به خصوص در افراد مسن تر با افسردگی  مرتبط می شوند. بعلاوه داروهایی از قبیل کورتون (استروئید)، مسکن های مخدر دار (کدئین و مرفین) و آنتی کولینرژیک که برای گرفتگی های معده استفاده می شود، می تواند یاعث تغییر و نواسانات خلقی شوند.

چه ارتباطی بین افسردگی و بیماری های مزمن وجود دارد؟

در بعضی از افراد بیماری های شدید عامل افسردگی است. بیماری مزمن، بیماری است که زمان بسیار زیادی با فرد همراه بوده و معمولا به طور کامل درمان نمی شود. اگرچه بیماری های مزمن اغلب با رعایت رژیم های غذایی، ورزش و عادت ها در شیوه زندگی و داروهای خاص، می تواند کنترل شود. بعضی از بیماری های مزمنی که می تواند منجر به افسردگی شود شامل دیابت، ناراحتی های قلبی، آرتروز، ناراحتی کلیه، HIV یا ایدز، لوپوس و تصلب بافت چندگانه (MS)، می شود. کم کاری تیروئید نیز همچنین ممکن است منجر به افسردگی شود.

محققان معتقدند که درمان افسردگی گاهی اوقات ممکن است به بهبود بیماری های جسمی موجود نیز کمک کند.

آیا افسردگی با دردهای مزمن در ارتباط است؟

زمانی که درد برای هفته ها تا ماه ها طول می کشد، مزمن نامیده می شود. این تنها یک درد مزمن نیست بلکه بر خواب توانایی در ورزش و فعالیت کردن، روابط و بهره وری در کار فرد تاثیر گداشته و آن را مختل می کند. ایا می دانید چگونه دردهای مزمن ممکن است باعث شود احساس ناراحتی، تنهایی و افسردگی کنید؟

کمک هایی برای دردهای مزمن و افسردگی وجود دارد. برنامه های چند منظوره قرص ها، روان درمانی، گروه های پشتیبانی و چیزهای بیشتر می تواند به شما در مدیریت درد، کاهش افسردگی و برگردانندن زندگی تان به روال عادی به شما کمک کند.

آیا افسردگی با غم و اندوه همراه است؟

غم و اندوه پاسخ رایج و معمول در از دست دادن ها است. از دست دادن هایی نظیر مرگ یا جدایی کسی که دوستش داریم، از دست دادن شغل، مرگ یا از دست دادن حیوان خانگی یا تغییرات بسیار دیگری در زندگی مثل جدایی، ترک کردن فرزندانمان یا بازنشستگی می تواند منجر به افسردگی شود.

هرکسی می تواند این اندوه و از دست دادن ها را تجربه کند اما هر کسی به افسردگی بالینی دچار نمی شود . غم و اندوه در این نوع افسردگی ها متفاوت است و شامل طیف وسیعی از علائم دیگر نظیر احساس کم ارزش بینی خود، افکار منفی نسبت به آینده و خودکشی می شود ولی غم و اندوه شامل احساس تهی بودن و از دست دادن اشتیاق برای علاقه مند شدن به فرد دیگری می شود ولی فرد ظرفیت خوشحال شدن را دارد. هر کسی در اینکه چطور از عهده این دست احساسات بر می آید، منحصر به فرد است.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ