تکامل انسان در سطح مجازی - مرکز خدمات روانشناسی نیک آرام

تکامل انسان در سطح مجازی

تکامل انسان در سطح مجازی

تکامل­ شناسی مجازی

مرکز خدمات روانشناسی نیک آرام نیاز به مشاوره بیشتر دارید؟ برای صحبت با مرکز خدمات روانشناسی نیک آرام کلیک کنید.
بپرس مشاوره رایگان

شبکه­ های اجتماعی در دو دهه اخیر رشد فزاینده­ای داشته و فضای جدیدی را در زندگی انسان معاصر خلق نموده ­اند که پیش از این در تصور نمی­ گنجیده است. شاید تا سه دهه قبل یافتن یک دوست مکاتبه ­ای در کشوری دیگر امری نسبتا خاص و استثنائی محسوب می ­شد که فقط برای عده­ای دانشجو و اهل جستجو میسر بود، اما امروزه افراد به راحتی می ­توانند از طریق فضای مجازی با هزاران نفر در سراسر دنیا رابطه بر قرار ساخته، معاشرت کنند، دوست شوند، در تجربیات یکدیگر شریک شوند و بدین ترتیب دنیای خویش را گسترش دهند. این امر جدای از اثرات فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی که بر زندگی افراد می­گذارد از یک منظر دیگر نیز قابل بررسی است: تکامل انسان در سطح مجازی.

دانش معاصر نظریه تکامل را به عنوان یک  واقعیت علمی پذیرفته و هر روز در جستجوی جنبه­های جدیدی از چگونگی پیدایش جهان هستی و حیات روی زمین و تکامل موجودات است. دیدگاه تکاملی امروزه هم در بررسی تحول و پیدایش کهکشان­ها و  منظومه­ها و به طور کلی پیدایش  جهان هستی از لحظه مهبانگ و هم دربررسی پیدایش حیات بر روی زمین تحقیقات وسیعی انجام داده و روایت­های شیرینی دارد که تعریف کند. امروزه ثابت شده که جهان هستی به شکلی که امروز شناخته می­شود 13 میلیارد و 400 میلیون سال پیش از ذره کوچکی به­وجود آمده است. این ذره یک توده بسیار فشرده با درجه حرارت بی­نهایت بوده است که تمام جهان امروز در آن متراکم بوده است. مجموع نیروهای درون این ذره آنقدر زیاد بود که این ذره کوچک تاب آن نیروها را نیاورده و ناگهان منفجر شده است. دانشمندان این انفجار بزرگ یا مهبانگ را منشا پیدایش فضا و زمان و سرآغاز هستی می ­دانند. عده­ای این پیدایش را ناشی از فرمان “کن فیکون” الهی و عده­ای آن را یک جهش کور و تصادفی از ورطه نیستی به هستی بر می­شمرند، اما هر دو گروه با توجه به شواهد علمی موجود به واقعیت علمی این اتفاق باور دارند. انفجار بزرگ ابتدا به صورت امواج انرژی حدود 300 هزار سال در حرکت بوده است حتی پیش از آن که صدای انفجار قابل ثبت باشد. ارتعاش امواج این صدا باعث بوجود آمدن اولین ذرات  هلیوم و هیدروژن شده که عناصر اولیه و اصلی پیدایش ستارگان و کهکشان­ها بوده­اند. کهکشان راه شیری  و منظومه شمسی نیز در ادامه  این پیدایش حدود شش میلیارد سال پیش به وجود آمدند و کره زمین نیز عمری 4.5 میلیارد ساله دارد. ظهور اولین تک­ سلولی در دل اقیانوس­ها به عنوان منشا انواع گوناگون حیات نیز تقریبا عمری 4 میلیارد ساله دارد.

تک­سلولی­های اعماق دریا آرام آرام تحول و تکامل یافتند و موجودات ریز دریائی و سپس ماهی­ها را به وجود آوردند و ماهیان نیز از دو طریق زمین و آسمان، اقیانوس­ها را ترک کردند و دوزیستان و موجودات خشکی را شکل دادند. موجودات خشکی نیز در نردبان تکامل به تدریج تحول یافتند و فره ایزدیشان شکوفا شد تا در نهایت آن تک­سلولی اولیه تبدیل به میلیاردها گونه جانوری و گیاهی شود و در بالاترین پله از نردبان تکامل “انسان” را بنشاند. امروز شاید ما انسان­های هوشمند که در بالاترین پله تکامل ایستاده­ایم احساس کنیم داستان تکامل با ما به پایان رسیده است. شاید هم به واقع چنین باشد و انسان با آشفتگی­ها و زیاده­خواهی­هایش باعث نابودی کل جهان شود و چرخه تکامل از حرکت باز ایستد. اما اگر حیات هم چنان جاری باشد و جریانی به نام تکامل وجود داشته است پس احتمالا تا زندگی روی زمین هست ادامه خواهد داشت. در این زمینه نیز دیدگاه­های متفاوت و متضادی بین مادی­ گرایان و معناباوران وجود دارد که در مجال این بحث نمی­ گنجد.

از هر سو که به این داستان شگفت ­انگیز نگاه کنیم هم­چنان می­ توان روند تکامل انسان را در دو قرن اخیر موشکافانه مورد بررسی قرار داد. اگرچه انسان امروز نسبت به نیاکان چندین قرن پیش خود از لحاظ زیست ­شناسی و ریخت­ شناختی تفاوتی را نشان نمی ­دهد، اما  در شکل مجازی می ­توان شاهد نوعی تکامل در گونه انسان بود. تکاملی که شاید در نخستین شکل­ های خود در قالب پوشش­های مصنوعی و لباس وکفشی بود که انسان برای انطباق بهتر با شرایط محیطی از آن بهره می­برده است. اگرچه این دسته از توانمندی­ها امکان سازگاری و انطباق انسان­های اولیه را با شرایط محیطی فراهم آوردند، اما چون اساس بیولوژیک ندارند در مطالعات تکامل­شناسی جایی ندارند. امروزه  توانائی­های انسان به قدری گسترش یافته که حتی تصور آن  در مخیله نیاکانش نمی­گنجیده است.  با اختراع عینک، تکامل انسان شکل جدیدی به خود گرفت، انسان دیگر می­ توانست بر محدویت­ های بیولوژیک خود غلبه کند، می­ توانست برای کهنسال دچار پیرچشمی، یا کودکی که با دید ناقص به دنیا آمده است دید کافی فراهم آورد. امروزه این توانایی­ها به سطحی رسیده است که انسان می ­تواند تا هزاران مایل آن سوتر را ببیند، با مردمان هر گوشه جهان تبادل دانش و اطلاعات کند و حتی صحبت از آن است که در آینده­ای نزدیک انسان خواهد توانست هشیاری خود را به روبات­ها یا ماشین ­های هوشمند انتقال دهد و در ابرفضای مجازی به جاودانگی دست یابد.

بدون شک توانائی­هایی که انسان امروز از طریق رشد تکنولوژی به­دست آورده، به قدری زیاد است که انسان امروز را موجودی کامل­تر از نیاکانش ساخته است. اما این تکامل نه در سطح زیستی که در سطح ابزاری و صنعتی صورت پذیرفته است. بنابراین شاید بتوان گفت که این نه یک تکامل واقعی بلکه نوعی تکامل مجازی برای انسان امروز است. اگر چه این تکامل مجازی است، اما هم­چنان از دو قانون عمده در تکامل که سرنوشت تمام موجودات را رقم می­زند، پیروی می­کند: قانون تنازع بقا و اصل انتخاب انسب. تنازع بقا به این حقیقت اشاره دارد که تمام موجودات برای بقای خود می­جنگند و همه گونه­های جانوری و گیاهی به گونه­ای برنامه ­ریزی شده ­اند که برای زنده ماندن با یکدیگر رقابت و با موانع پیش رو مبارزه کنند. اصل بقای انسب نیز از این  واقعیت سخن می­گوید که موجوداتی که با شرایط محیطی پیرامون خود بهتر سازگار م ی­شوند و با شرایط خود را منطبق می­سازند برای بقا مناسبت­تر تشخیص داده شده و در گردونه حیات باقی می­مانند و آنان که مناسب نیستند حذف می­شوند. لازم است به این نکته اشاره شود که “انسب” یا مناسب­تر، الزاما به معنای بهتر و کامل­تر نیست. به عنوان مثال ممکن است در یک فضای آلوده شهری سوسک­ها و موش­ها و کلاغ­ها بتوانند به حیات خود ادامه دهند اما پروانه­ها و سنجاب­ها و عقاب­ها مجبور به مهاجرت یا محکوم به فنا باشند. بنابراین تکامل مجازی انسان و قدرت سازگار شدن او با پیشرفت­های صنعتی می­تواند به میزان زیادی مشخص کند که چه کسانی باقیمی­مانند و چه کسانی به اجبار از صحنه زندگی حذف خواهند شد.

پیدایش تور گسترده جهانی  (WORLD WIDE WEB) که با نام فضای مجازی نیز شناخته می­شود به عنوان بستر تبادل، تولید و مدیریت اطلاعات شاید مهم­ترین تحول تکنولوژیک و بزرگترین اتفاق در جریان تکامل انسان محسوب می­شود. حیات که با کدهای اطلاعاتی کوچکی به نام ژن شکل گرفته است از طریق تغیر و تحولات همین کدها گسترش یافته و گوناگونی امروزه را شکل داده است. ریچارد داوکینز پیشگام دانش
تکامل­شناسی با طرح مفهوم “ژن خود خواه” دیدگاه تکاملی داروین را یک گام به جلو برده و دیگر نه گونه­های جانوری و گیاهی را بلکه ژنوم­های آن­ها را ریشه و منشا تحولات تکامل­شناسی قرار داده است. بدین ترتیب تمام کارهایی که از یک گوزن، میمون یا انسان سر می­زند نه برای حفظ حیات خویش که به منظور حفظ آن گونه جانوری است. ازین روست که در تمام انواع جانوری رفتار­های نوع­دوستی و فداکاری که طی آن یک عضو جان خود را برای حفظ جان گروهی بزرگتر به مخاطره می­اندازد، تعبیه شده است. داوگینز همچنین با ساختن واژه دیگری به نام “مم” (meme)، (بر وزن ژن) به نوعی  تکامل انسان در سطح مجازی را مورد بررسی قرار
می­دهد. “مم”­ها واحد­های رفتاری هستند که انسان­ها از خود تولید می­کنند و توسط دیگر انسان­ها مورد تقلید قرار می­گیرند، تکثیر می­ شوند، ماندگار می ­شوند یا از بین می­ روند. شبکه جهانی اطلاعات یا همان فضای مجازی سرعت انتقال مم­ها را به شکل چشمگیری افزایش داده است و بدین ترتیب انسان در یکی از خطیرترین مقاطع تاریخ تکامل خود قرار گرفته است.

شرح تکامل انسان و مروری مختصر بر دیدگاه تکامل بدین منظور صورت گرفت تا بدین مهم اشاره شود که شبکه­های مجازی که امروزه به وفور در تمام کشورها، و شاید به دلایل فرهنگی در حدی گسترده­تر در ایران، مورد استفاده افراد قرار می­گیرد به نوعی جهت­دهنده آینده انسان امروز است. بدون هیچ اشاره یا تائیدی بر تئوری توطئه، باید گفت که شبکه­های مجازی شیوه­های تفکر، رفتار، باور و سبک زندگی انسان امروز را کنترل می­کنند و فرهنگ جدیدی را شکل می­دهند. از آنجا که انسان آینده انسان است و انتخاب­های امروز ما سرنوشت بشریت را رقم می­زند، می­توان با تاکید گفت که شیوه استفاده و نوع اطلاعاتی که در شبکه­های مجازی گردش دارد، سرنوشت ما را رقم می­زند. شبکه­های اجتماعی و فضای مجازی می­تواند اسباب سرگرمی و وسیله­ای باشد برای غفلت بیشتر از جهانی که رو به ویرانی می­بریم؛ و می­تواند بستری باشد برای افزایش آگاهی و فراخوان انسان به ریشه و اصل خویش. شبکه­های اجتماعی می­توانند مفری باشند برای انسان منزوی و مسخ شده جوامع صنعتی که در آن لقمه توجه یا نوازشی مجازی را جستجو کند؛ و می­تواند بستری باشد برای پیوند دادن
انسان­ها و متحد ساختنشان بر علیه جریان تمامیت­خواه قدرت و ثروت که تمام جهان را بازیچه زیاده­خواهی و طمع­کاری خود ساخته است. می­تواند سراشیبی تندی برای سقوط بشر به چاه مصرف­گرائی، تجمل­پرستی، خشونت، جنایت، آشفتگی جنسی و در یک کلام خودپرستی و خودپسندی باشد و می­تواند نردبان رفیعی برای صعود به سمت ارزش­های متعالی انسانی مانند شفقت، مراقبت، جستجوگری، خلاقیت، عشق، رشد و در یک کلام روح جمعی انسان باشد.  طبیعی است که هجوم بی وقفه اطلاعات در فضای مجازی و سرعت سرسام­آور ارتباطات آشفتگی­های زیادی بوجود می­آورد. اما در دیدگاه تکاملی، آشفتگی نه تنها امری مضموم نیست بلکه به عنوان بستر جهش­های ژنتیکی که نوع جدیدی از حیات را امکان­پذیر می­سازند، نگریسته می­شود. در هر دوره  آشفتگی و اغتشاش، گونه­های ضعیف­تر از میان رفته­اند و گونه­های مقاوم­تر و مناسب­تر باقی مانده­اند. اغتشاش موجود در فضای مجازی و تمامی اختلالاتی که رشد لگام گسیخته آن موجب می­شود، در کوتاه مدت
آسیب ­هایی را ایجاد می­ کند، اما در دراز مدت سطح جدیدی از تکامل را برای انسان فراهم می­ آورد. تکاملی در سطح مجازی.

برای تکامل جدید در سطح مجازی اشکال گوناگونی متصور است. امروزه تحقیقات زیادی در زمینه یکی کردن ماشین­های هوشمند با بدن انسان صورت پذیرفته و در سطح آزمایشی اختراعات زیادی نیز صورت می­پذیرد. کوچک افزارهای هوشمندی که زیر پوست انسان کار گذاشته می­شوند تا امکان دستیابی او به فضای مجازی را در هر لحظه امکان­پذیر سازند تا گیرنده­هایی که به مغز انسان وصل شوند و او را بخشی از یک شبکه اطلاعات مجازی سازد که مانند کامپیوترهای امروزی امکان تبادل اطلاعات را در هر لحظه از طریق “نیت کردن” وخواستن برای او فراهم آورد تنها بخشی از چشم­انداز آتی گسترش رابطه انسان با فضای مجازی است. متفکرین رادیکال واقعیت مجازی به فکر راه­هایی برای همانندسازی (cloning) انسان هستند که از طریق مهندسی ژنتیک بتوانند دستیابی به شبکه اطلاعات را نه به صورت ابزاری بلکه به صورت زیستی و اندامی برای انسان آتی ممکن سازند. در این میان متخصصینی هم هستند که تنها راه بقای انسان امروز را مستحیل شدن او در
ماشین­های کامپیوتری می­دانند که با انرژی خورشیدی می­توانند تا دنیا دنیاست به حیات خود ادامه دهند. همه  این چشم­اندازها هم غریب و هم ممکن است و این­که بشر امروز به کدام سمت می­رود، تنها نیازمند یکی دو دهه زمان بیشتر است. آینده­ای که انسان و فضای مجازی به وحدت برسند چندان دور نیست و با تکنولوژی اعجاب انگیز “بلاک­چین” این مسیر خوشبختانه از کنترل دولت­ها نیز خارج خواهد شد و به یک توحش طبیعی دست خواهد یافت.

تکامل، حیات وحش را صحنه مبارزه دائمی شکار و شکارچی، یا خوراک و خوراک­جو می­داند. مادر طبیعت به تمام فرزندانش به یک دید نگاه می­کند و در مبارزه آهو و پلنگ طرف کسی را می­گیرد که تندتر بدود. با دادگری تمام بین تمام موجودات قانون تکامل حاکم است و این نه تنها بین شکارچیان و طعمه­هایشان که بین گیاهان و گیاه­خواران نیز صادق است. هر کس بیشتر تلاش کند، برای حیات مناسب­تر است و معیار تلاش هم همیشه سخت­کوشی نیست، گاهی هوشمندی است و گاهی پنهان­کاری. اما تکامل در طول تاریخ یک قانون را بر تمام اصول دیگر حیات اولویت بخشیده است: گونه ­هایی زنده می ­مانند که نه تنها به خود بلکه به کل مجموعه ­ای که به آن تعلق دارند، به بوم­زیست خود نیز توجه دارند. قانون “tit-for-tat” یا “ین جای اون” نشان می­دهد که گونه­های جانوری که در فصل­های سخت خشکسالی یا سرما بدون توجه به نیاز به بقای طعمه یا خوراک خود، همچنان به شکار و یا پرخواری پرداخته­اند با از بین بردن غذای خود دیر یا زود مجبور به ترک صحنه حیات شده­اند. ذکر مثالی در این زمینه خالی از لطف نیست: بوم­شناسان در مطالعه زندگی جمعی گرگ­ها متوجه شده­اند که در زمستان­های سرد پس از خشکسالی که جمعیت طعمه­ها به شدت کاهش یافته است کمتر به شکار می­پردازند و در طول زمستان به کاهش جمعیت خود می­پردازند تا بدین­ترتیب نسل شکار خود را نابود نکنند، به آنها امکان زاد و ولد بدهند تا در آینده نزدیک باز تعادل بین جمعیت شکار و شکارچی محفوظ بماند. شاید از این روست که گرگ­ها از قدیمی­ترین شکارچیان باقیمانده در طول تاریخ تکاملند.

در تکامل مجازی انسان، در برون رفت از این آشفته بازار مجازی که در آن هر کالا و اندیشه­ای به کرات و وفور گسترش می­یابد، قطع یقین انسان­های زیادی آسیب می­بینند و انسان­های زیادی بهره­مند می­شوند. در مسیر آتی رشد جوامع انسانی جمع کثیری نابود می­شوند و جماعت زیادی رشد می­کنند اما به یقین کسانی که در این مسیر تنها به خود، نفع شخصی، منافع قومی، قبیله­ای، عقیدتی، سیاسی، فرهنگی محدود خود می­اندیشند و خودپسندانه عمل می­کنند اگرچه در کوتاه­مدت ممکن است عرصه را برای خود قرق کنند اما در دراز مدت محکوم به فنا خواهند بود. از سوی دیگر کسانی که به منافع عمومی­تری می­اندیشند و گیاهان و جانوران و کل حیات روی زمین را به عنوان بخشی از حیطه توجه و مراقبت خودآگاهانه محافظت می­کنند، اگرچه در اقلیت قرار بگیرند و یا حتی به سخره گرفته شوند اما به یقین اگر تکامل گام بعدی خود را بردارد انسان­های
مناسب­تری برای حضور در فضای جدید خواهند بود. فضایی که دیگر نه منافع شخصی بلکه منافع جمعی در آن اولویت خواهد داشت و جمع نه تنها جماعت انسان که کل حیات روی زمین خواهد بود.

دکتر مسعود عارف نظری، متخصص روانشناسی

 

مرکز خدمات روانشناسی نیک آرام

معرفی کلینیک و مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی نیک آرام تفاوت بین روانشناس بالینی و متخصص اعصاب و روان چیست؟ روانشناسان بالینی و متخصصان اعصاب و روان  غالباً در کنار...

سوالات خود را از دکتر بپرسید
  • اسماعیل مقدم

    پسرم 30 ساله و فوق دیپلم معماری است چند سالی است گوشه گیر شده و از اتاق خود بیرون نمی اید البته در اوایل هر وقت درخواست کردم به مضاور مراحعه کنیم با پرخاش مادرش و اینکه خودت دیوانه هستی روبرو شدم ولی اکنون بنظر میرسد وارد مرحله جدیدی شدیم چون رفتار پسرم به نوعی با تنفر از اطرافیان توام شده راهنمایی بفرمایید

  • لغو پاسخ