در ادامه‌ی قسمت اول به برخی از این رازها اشاره می‌کنیم:
۵.او محیط پیرامونش را طوری مدیریت می‌کند که به موفقیت برسد
یکی از رازهای من این است که محیط پیرامونم مرتب باشد، این کار باعث می‌شود کمتر تنبلی کنم. قبل از آنکه برای خواب به تختم بروم،‌ لباس‌های ورزشم را آماده کرده و مرتب می‌کنم، بنابراین صبح که از خواب بیدار شوم اولین چیزی است که می‌بینم. شب که می‌شود، گوشی‌ام را در اتاق دیگری می‌‌گذارم، این کار باعث می‌شود در حالی‌که باید کارهای دیگری انجام دهم، وسوسه نشوم بروم سری به فیسبوک بزنم. کفش‌هایم همیشه پشت در است، بنابراین تلاش و تقلایی برای پیدا کردن آنها هنگام صبح نخواهم داشت.
۶.او یک استادِ چندکاره است
چندکاره بودن بخش مهمی از این مسئله است که باعث می‌شود بتوان همه کارها را به شکل مؤثر در طول روز انجام داد که شاید درست مثل یک بازی باشد. من عاشق کارهایی هستم که باید آنها را به طور همزمان انجام داد، مثلا خرید از سوپرمارکت و همزمان گوش کردن به یک پادکست نمونه‌ای از این کارهاست. پختن شام و همزمان کمک در کارهای خانه شب را کمی برایم آرام‌تر خواهد کرد. تا کردن جوراب‌ها و دویدن چند مایل روی تردمیل باعث می‌شود تا از تماشای مجدد سریال مورد علاقه‌ام لذت ببرم.
۷.او همه چیز را تمیز نگه می‌دارد
افرادی که به موفقیت‌های بزرگ دست می‌یابند اغلب همیشه یک نکته را رعایت می‌کنند و آن تمیزی خانه‌شان است. حقیقت این است که وقتی محیط پیرامونتان تمیز و پاکیزه باشد، این مسئله می‌تواند مؤلفه‌ای کلیدی و مهم برای تأثیرگذاری و کاری بودنتان تلقی شود. وقتی همه چیز را در اطرافتان تمیز و مرتب نگه دارید، دیگر مشکل جستجو و پیدا کردن زمان از دست رفته را نخواهید داشت. اما از آن مهم‌تر این است که خانه ریخت و پاش و به‌هم‌ریخته، درست به مانند ذهن به‌هم‌ریخته و مغشوش است. زندگی کردن در چنی محیطی باعث می‌شود به سختی بتوانید بر روی انجام کامل و دقیق کارها تمرکز کنید چرا که اطرافتان پر شده است از آت و آشغال. اما به خاطر داشته باشید که همیشه روی چیزهایی تمرکز کنید که ارزشش را دارد. این کار کمکتان می‌کند بتوانید لباس‌هایتان را تمیز و مرتب در کمد قرار داده و هر آنچه را که می‌خواهید سریعا پیدا کنید، اما شاید این مسئله زیاد مهم نباشد که بخواهید جوراب‌هایتان را بر اساس رنگ و فصل پوشیدن آنها بچینید. 
۸.او با «نه» گفتن هیچ مشکلی ندارد
برای آنکه مادری کارآمد باشید، باید بدانید چه زمانی بگویید «بله» و چه زمانی بگویید «نه». بیشتر مادران خسته و عصبی، محکومند به این‌که زیاد از خودشان کار می‌کشند، آن هم نه از طریق انجام کار زیاد، بلکه انجام کارهایی که ارضایشان نمی‌کند. سعی کنید یاد بگیرید به کارهایی که با برنامه‌تان مطابقت ندارد یا باعث می‌شود حس خوب و مثبت و مؤثری از انجام آن نداشته باشید، «نه» بگویید. اصلا فکر نکنید که باید از فرد مقابل بابت این کار یا «نه» گفتن عذرخواهی کنید؛ تنها کافی‌ست لبخند بزنید و بگویید: خیر،‌ ممنون.
۹.او می‌داند که نمی‌تواند همه آن کارها را انجام دهد، و بابت این مسئله هم احساس گناه نمی‌کند
هیچ‌کس نمی تواند همه کارها را انجام دهد. بگذارید یک‌بار دیگر بگویم: هیچ‌کس نمی‌تواند. مادرانی که ظاهرا همه کارها را انجام می‌دهند، احتمالا فقط کارهایی را انجام می‌دهند که برایشان اهمیت دارد و اصلا نگران باقی کارها نیستند. آنها حتی یک دقیقه هم خود را بابت کارهایی که نرسیدند یا انجام ندادند سرزنش نمی‌کنند چرا که می‌دانند این احساس یعنی محروم ساختن خود از وقت و انرژی‌ای که می‌شود صرف کارهای دیگر کرد.
۱۰.او انرژی‌اش را صرف چیزهایی می‌کند که برای افرادی اهمیت دارد که برایش مهمند
من این درس را به سختی یاد گرفتم. من زمان زیادی را برای درست کردن ناهارهایی با مواد کم و مختصر سپری می‌کردم، بیشتر به این خاطر که فکر می‌کردم مرا فردی باجذبه بیشتر نشان خواهد داد. در پایان کار، متوجه شدم که کودکم به پنیری که درست کرده بودم هیچ اهمیتی نمی‌داد چرا که به ساندویچ مورد علاقه‌اش دست نزده بود. و معلّم هم هیچ توجهی به ناهار نداشت چرا که کارهای مهم‌تری از توجه به پنیرها داشت. من زمان زیادی صرف انجام کارهایی کردم که بازده خوب و کافی برایم نداشت. اما در عوض حالا وقتم را صرف چیزهایی می‌کنم که باعث می‌شود او احساس مهم بودن داشته باشد.‌
منبع: parenting 

اشتباهات رایج والدین در تربیت فرزندان