- مرکز خدمات روانشناسی نیک آرام
- کلینیک و درمانگاه
- ۱۳۹۸/۱۱/۰۷
- 1 دقیقه
تکامل شناسی مجازی
شبکه های اجتماعی در دو دهه اخیر رشد فزایندهای داشته و فضای جدیدی را در زندگی انسان معاصر خلق نموده اند که پیش از این در تصور نمی گنجیده است. شاید تا سه دهه قبل یافتن یک دوست مکاتبه ای در کشوری دیگر امری نسبتا خاص و استثنائی محسوب می شد که فقط برای عدهای دانشجو و اهل جستجو میسر بود، اما امروزه افراد به راحتی می توانند از طریق فضای مجازی با هزاران نفر در سراسر دنیا رابطه بر قرار ساخته، معاشرت کنند، دوست شوند، در تجربیات یکدیگر شریک شوند و بدین ترتیب دنیای خویش را گسترش دهند. این امر جدای از اثرات فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی که بر زندگی افراد میگذارد از یک منظر دیگر نیز قابل بررسی است: تکامل انسان در سطح مجازی.
دانش معاصر نظریه تکامل را به عنوان یک واقعیت علمی پذیرفته و هر روز در جستجوی جنبههای جدیدی از چگونگی پیدایش جهان هستی و حیات روی زمین و تکامل موجودات است. دیدگاه تکاملی امروزه هم در بررسی تحول و پیدایش کهکشانها و منظومهها و به طور کلی پیدایش جهان هستی از لحظه مهبانگ و هم دربررسی پیدایش حیات بر روی زمین تحقیقات وسیعی انجام داده و روایتهای شیرینی دارد که تعریف کند. امروزه ثابت شده که جهان هستی به شکلی که امروز شناخته میشود 13 میلیارد و 400 میلیون سال پیش از ذره کوچکی بهوجود آمده است. این ذره یک توده بسیار فشرده با درجه حرارت بینهایت بوده است که تمام جهان امروز در آن متراکم بوده است. مجموع نیروهای درون این ذره آنقدر زیاد بود که این ذره کوچک تاب آن نیروها را نیاورده و ناگهان منفجر شده است. دانشمندان این انفجار بزرگ یا مهبانگ را منشا پیدایش فضا و زمان و سرآغاز هستی می دانند. عدهای این پیدایش را ناشی از فرمان “کن فیکون” الهی و عدهای آن را یک جهش کور و تصادفی از ورطه نیستی به هستی بر میشمرند، اما هر دو گروه با توجه به شواهد علمی موجود به واقعیت علمی این اتفاق باور دارند. انفجار بزرگ ابتدا به صورت امواج انرژی حدود 300 هزار سال در حرکت بوده است حتی پیش از آن که صدای انفجار قابل ثبت باشد. ارتعاش امواج این صدا باعث بوجود آمدن اولین ذرات هلیوم و هیدروژن شده که عناصر اولیه و اصلی پیدایش ستارگان و کهکشانها بودهاند. کهکشان راه شیری و منظومه شمسی نیز در ادامه این پیدایش حدود شش میلیارد سال پیش به وجود آمدند و کره زمین نیز عمری 4.5 میلیارد ساله دارد. ظهور اولین تک سلولی در دل اقیانوسها به عنوان منشا انواع گوناگون حیات نیز تقریبا عمری 4 میلیارد ساله دارد.
تکسلولیهای اعماق دریا آرام آرام تحول و تکامل یافتند و موجودات ریز دریائی و سپس ماهیها را به وجود آوردند و ماهیان نیز از دو طریق زمین و آسمان، اقیانوسها را ترک کردند و دوزیستان و موجودات خشکی را شکل دادند. موجودات خشکی نیز در نردبان تکامل به تدریج تحول یافتند و فره ایزدیشان شکوفا شد تا در نهایت آن تکسلولی اولیه تبدیل به میلیاردها گونه جانوری و گیاهی شود و در بالاترین پله از نردبان تکامل “انسان” را بنشاند. امروز شاید ما انسانهای هوشمند که در بالاترین پله تکامل ایستادهایم احساس کنیم داستان تکامل با ما به پایان رسیده است. شاید هم به واقع چنین باشد و انسان با آشفتگیها و زیادهخواهیهایش باعث نابودی کل جهان شود و چرخه تکامل از حرکت باز ایستد. اما اگر حیات هم چنان جاری باشد و جریانی به نام تکامل وجود داشته است پس احتمالا تا زندگی روی زمین هست ادامه خواهد داشت. در این زمینه نیز دیدگاههای متفاوت و متضادی بین مادی گرایان و معناباوران وجود دارد که در مجال این بحث نمی گنجد.
از هر سو که به این داستان شگفت انگیز نگاه کنیم همچنان می توان روند تکامل انسان را در دو قرن اخیر موشکافانه مورد بررسی قرار داد. اگرچه انسان امروز نسبت به نیاکان چندین قرن پیش خود از لحاظ زیست شناسی و ریخت شناختی تفاوتی را نشان نمی دهد، اما در شکل مجازی می توان شاهد نوعی تکامل در گونه انسان بود. تکاملی که شاید در نخستین شکل های خود در قالب پوششهای مصنوعی و لباس وکفشی بود که انسان برای انطباق بهتر با شرایط محیطی از آن بهره میبرده است. اگرچه این دسته از توانمندیها امکان سازگاری و انطباق انسانهای اولیه را با شرایط محیطی فراهم آوردند، اما چون اساس بیولوژیک ندارند در مطالعات تکاملشناسی جایی ندارند. امروزه توانائیهای انسان به قدری گسترش یافته که حتی تصور آن در مخیله نیاکانش نمیگنجیده است. با اختراع عینک، تکامل انسان شکل جدیدی به خود گرفت، انسان دیگر می توانست بر محدویت های بیولوژیک خود غلبه کند، می توانست برای کهنسال دچار پیرچشمی، یا کودکی که با دید ناقص به دنیا آمده است دید کافی فراهم آورد. امروزه این تواناییها به سطحی رسیده است که انسان می تواند تا هزاران مایل آن سوتر را ببیند، با مردمان هر گوشه جهان تبادل دانش و اطلاعات کند و حتی صحبت از آن است که در آیندهای نزدیک انسان خواهد توانست هشیاری خود را به روباتها یا ماشین های هوشمند انتقال دهد و در ابرفضای مجازی به جاودانگی دست یابد.
بدون شک توانائیهایی که انسان امروز از طریق رشد تکنولوژی بهدست آورده، به قدری زیاد است که انسان امروز را موجودی کاملتر از نیاکانش ساخته است. اما این تکامل نه در سطح زیستی که در سطح ابزاری و صنعتی صورت پذیرفته است. بنابراین شاید بتوان گفت که این نه یک تکامل واقعی بلکه نوعی تکامل مجازی برای انسان امروز است. اگر چه این تکامل مجازی است، اما همچنان از دو قانون عمده در تکامل که سرنوشت تمام موجودات را رقم میزند، پیروی میکند: قانون تنازع بقا و اصل انتخاب انسب. تنازع بقا به این حقیقت اشاره دارد که تمام موجودات برای بقای خود میجنگند و همه گونههای جانوری و گیاهی به گونهای برنامه ریزی شده اند که برای زنده ماندن با یکدیگر رقابت و با موانع پیش رو مبارزه کنند. اصل بقای انسب نیز از این واقعیت سخن میگوید که موجوداتی که با شرایط محیطی پیرامون خود بهتر سازگار م یشوند و با شرایط خود را منطبق میسازند برای بقا مناسبتتر تشخیص داده شده و در گردونه حیات باقی میمانند و آنان که مناسب نیستند حذف میشوند. لازم است به این نکته اشاره شود که “انسب” یا مناسبتر، الزاما به معنای بهتر و کاملتر نیست. به عنوان مثال ممکن است در یک فضای آلوده شهری سوسکها و موشها و کلاغها بتوانند به حیات خود ادامه دهند اما پروانهها و سنجابها و عقابها مجبور به مهاجرت یا محکوم به فنا باشند. بنابراین تکامل مجازی انسان و قدرت سازگار شدن او با پیشرفتهای صنعتی میتواند به میزان زیادی مشخص کند که چه کسانی باقیمیمانند و چه کسانی به اجبار از صحنه زندگی حذف خواهند شد.
پیدایش تور گسترده جهانی (WORLD WIDE WEB) که با نام فضای مجازی نیز شناخته میشود به عنوان بستر تبادل، تولید و مدیریت اطلاعات شاید مهمترین تحول تکنولوژیک و بزرگترین اتفاق در جریان تکامل انسان محسوب میشود. حیات که با کدهای اطلاعاتی کوچکی به نام ژن شکل گرفته است از طریق تغیر و تحولات همین کدها گسترش یافته و گوناگونی امروزه را شکل داده است. ریچارد داوکینز پیشگام دانش
تکاملشناسی با طرح مفهوم “ژن خود خواه” دیدگاه تکاملی داروین را یک گام به جلو برده و دیگر نه گونههای جانوری و گیاهی را بلکه ژنومهای آنها را ریشه و منشا تحولات تکاملشناسی قرار داده است. بدین ترتیب تمام کارهایی که از یک گوزن، میمون یا انسان سر میزند نه برای حفظ حیات خویش که به منظور حفظ آن گونه جانوری است. ازین روست که در تمام انواع جانوری رفتارهای نوعدوستی و فداکاری که طی آن یک عضو جان خود را برای حفظ جان گروهی بزرگتر به مخاطره میاندازد، تعبیه شده است. داوگینز همچنین با ساختن واژه دیگری به نام “مم” (meme)، (بر وزن ژن) به نوعی تکامل انسان در سطح مجازی را مورد بررسی قرار
میدهد. “مم”ها واحدهای رفتاری هستند که انسانها از خود تولید میکنند و توسط دیگر انسانها مورد تقلید قرار میگیرند، تکثیر می شوند، ماندگار می شوند یا از بین می روند. شبکه جهانی اطلاعات یا همان فضای مجازی سرعت انتقال ممها را به شکل چشمگیری افزایش داده است و بدین ترتیب انسان در یکی از خطیرترین مقاطع تاریخ تکامل خود قرار گرفته است.
شرح تکامل انسان و مروری مختصر بر دیدگاه تکامل بدین منظور صورت گرفت تا بدین مهم اشاره شود که شبکههای مجازی که امروزه به وفور در تمام کشورها، و شاید به دلایل فرهنگی در حدی گستردهتر در ایران، مورد استفاده افراد قرار میگیرد به نوعی جهتدهنده آینده انسان امروز است. بدون هیچ اشاره یا تائیدی بر تئوری توطئه، باید گفت که شبکههای مجازی شیوههای تفکر، رفتار، باور و سبک زندگی انسان امروز را کنترل میکنند و فرهنگ جدیدی را شکل میدهند. از آنجا که انسان آینده انسان است و انتخابهای امروز ما سرنوشت بشریت را رقم میزند، میتوان با تاکید گفت که شیوه استفاده و نوع اطلاعاتی که در شبکههای مجازی گردش دارد، سرنوشت ما را رقم میزند. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی میتواند اسباب سرگرمی و وسیلهای باشد برای غفلت بیشتر از جهانی که رو به ویرانی میبریم؛ و میتواند بستری باشد برای افزایش آگاهی و فراخوان انسان به ریشه و اصل خویش. شبکههای اجتماعی میتوانند مفری باشند برای انسان منزوی و مسخ شده جوامع صنعتی که در آن لقمه توجه یا نوازشی مجازی را جستجو کند؛ و میتواند بستری باشد برای پیوند دادن
انسانها و متحد ساختنشان بر علیه جریان تمامیتخواه قدرت و ثروت که تمام جهان را بازیچه زیادهخواهی و طمعکاری خود ساخته است. میتواند سراشیبی تندی برای سقوط بشر به چاه مصرفگرائی، تجملپرستی، خشونت، جنایت، آشفتگی جنسی و در یک کلام خودپرستی و خودپسندی باشد و میتواند نردبان رفیعی برای صعود به سمت ارزشهای متعالی انسانی مانند شفقت، مراقبت، جستجوگری، خلاقیت، عشق، رشد و در یک کلام روح جمعی انسان باشد. طبیعی است که هجوم بی وقفه اطلاعات در فضای مجازی و سرعت سرسامآور ارتباطات آشفتگیهای زیادی بوجود میآورد. اما در دیدگاه تکاملی، آشفتگی نه تنها امری مضموم نیست بلکه به عنوان بستر جهشهای ژنتیکی که نوع جدیدی از حیات را امکانپذیر میسازند، نگریسته میشود. در هر دوره آشفتگی و اغتشاش، گونههای ضعیفتر از میان رفتهاند و گونههای مقاومتر و مناسبتر باقی ماندهاند. اغتشاش موجود در فضای مجازی و تمامی اختلالاتی که رشد لگام گسیخته آن موجب میشود، در کوتاه مدت
آسیب هایی را ایجاد می کند، اما در دراز مدت سطح جدیدی از تکامل را برای انسان فراهم می آورد. تکاملی در سطح مجازی.
برای تکامل جدید در سطح مجازی اشکال گوناگونی متصور است. امروزه تحقیقات زیادی در زمینه یکی کردن ماشینهای هوشمند با بدن انسان صورت پذیرفته و در سطح آزمایشی اختراعات زیادی نیز صورت میپذیرد. کوچک افزارهای هوشمندی که زیر پوست انسان کار گذاشته میشوند تا امکان دستیابی او به فضای مجازی را در هر لحظه امکانپذیر سازند تا گیرندههایی که به مغز انسان وصل شوند و او را بخشی از یک شبکه اطلاعات مجازی سازد که مانند کامپیوترهای امروزی امکان تبادل اطلاعات را در هر لحظه از طریق “نیت کردن” وخواستن برای او فراهم آورد تنها بخشی از چشمانداز آتی گسترش رابطه انسان با فضای مجازی است. متفکرین رادیکال واقعیت مجازی به فکر راههایی برای همانندسازی (cloning) انسان هستند که از طریق مهندسی ژنتیک بتوانند دستیابی به شبکه اطلاعات را نه به صورت ابزاری بلکه به صورت زیستی و اندامی برای انسان آتی ممکن سازند. در این میان متخصصینی هم هستند که تنها راه بقای انسان امروز را مستحیل شدن او در
ماشینهای کامپیوتری میدانند که با انرژی خورشیدی میتوانند تا دنیا دنیاست به حیات خود ادامه دهند. همه این چشماندازها هم غریب و هم ممکن است و اینکه بشر امروز به کدام سمت میرود، تنها نیازمند یکی دو دهه زمان بیشتر است. آیندهای که انسان و فضای مجازی به وحدت برسند چندان دور نیست و با تکنولوژی اعجاب انگیز “بلاکچین” این مسیر خوشبختانه از کنترل دولتها نیز خارج خواهد شد و به یک توحش طبیعی دست خواهد یافت.
تکامل، حیات وحش را صحنه مبارزه دائمی شکار و شکارچی، یا خوراک و خوراکجو میداند. مادر طبیعت به تمام فرزندانش به یک دید نگاه میکند و در مبارزه آهو و پلنگ طرف کسی را میگیرد که تندتر بدود. با دادگری تمام بین تمام موجودات قانون تکامل حاکم است و این نه تنها بین شکارچیان و طعمههایشان که بین گیاهان و گیاهخواران نیز صادق است. هر کس بیشتر تلاش کند، برای حیات مناسبتر است و معیار تلاش هم همیشه سختکوشی نیست، گاهی هوشمندی است و گاهی پنهانکاری. اما تکامل در طول تاریخ یک قانون را بر تمام اصول دیگر حیات اولویت بخشیده است: گونه هایی زنده می مانند که نه تنها به خود بلکه به کل مجموعه ای که به آن تعلق دارند، به بومزیست خود نیز توجه دارند. قانون “tit-for-tat” یا “ین جای اون” نشان میدهد که گونههای جانوری که در فصلهای سخت خشکسالی یا سرما بدون توجه به نیاز به بقای طعمه یا خوراک خود، همچنان به شکار و یا پرخواری پرداختهاند با از بین بردن غذای خود دیر یا زود مجبور به ترک صحنه حیات شدهاند. ذکر مثالی در این زمینه خالی از لطف نیست: بومشناسان در مطالعه زندگی جمعی گرگها متوجه شدهاند که در زمستانهای سرد پس از خشکسالی که جمعیت طعمهها به شدت کاهش یافته است کمتر به شکار میپردازند و در طول زمستان به کاهش جمعیت خود میپردازند تا بدینترتیب نسل شکار خود را نابود نکنند، به آنها امکان زاد و ولد بدهند تا در آینده نزدیک باز تعادل بین جمعیت شکار و شکارچی محفوظ بماند. شاید از این روست که گرگها از قدیمیترین شکارچیان باقیمانده در طول تاریخ تکاملند.
در تکامل مجازی انسان، در برون رفت از این آشفته بازار مجازی که در آن هر کالا و اندیشهای به کرات و وفور گسترش مییابد، قطع یقین انسانهای زیادی آسیب میبینند و انسانهای زیادی بهرهمند میشوند. در مسیر آتی رشد جوامع انسانی جمع کثیری نابود میشوند و جماعت زیادی رشد میکنند اما به یقین کسانی که در این مسیر تنها به خود، نفع شخصی، منافع قومی، قبیلهای، عقیدتی، سیاسی، فرهنگی محدود خود میاندیشند و خودپسندانه عمل میکنند اگرچه در کوتاهمدت ممکن است عرصه را برای خود قرق کنند اما در دراز مدت محکوم به فنا خواهند بود. از سوی دیگر کسانی که به منافع عمومیتری میاندیشند و گیاهان و جانوران و کل حیات روی زمین را به عنوان بخشی از حیطه توجه و مراقبت خودآگاهانه محافظت میکنند، اگرچه در اقلیت قرار بگیرند و یا حتی به سخره گرفته شوند اما به یقین اگر تکامل گام بعدی خود را بردارد انسانهای
مناسبتری برای حضور در فضای جدید خواهند بود. فضایی که دیگر نه منافع شخصی بلکه منافع جمعی در آن اولویت خواهد داشت و جمع نه تنها جماعت انسان که کل حیات روی زمین خواهد بود.
دکتر مسعود عارف نظری، متخصص روانشناسی
معرفی کلینیک و مرکز مشاوره و خدمات روانشناسی نیک آرام تفاوت بین روانشناس بالینی و متخصص اعصاب و روان چیست؟ روانشناسان بالینی و متخصصان اعصاب و روان غالباً در کنار...
اسماعیل مقدم
پسرم 30 ساله و فوق دیپلم معماری است چند سالی است گوشه گیر شده و از اتاق خود بیرون نمی اید البته در اوایل هر وقت درخواست کردم به مضاور مراحعه کنیم با پرخاش مادرش و اینکه خودت دیوانه هستی روبرو شدم ولی اکنون بنظر میرسد وارد مرحله جدیدی شدیم چون رفتار پسرم به نوعی با تنفر از اطرافیان توام شده راهنمایی بفرمایید