با درگذشت داوود رشیدی چراغ خانه همسرش خاموش شد!

jalalvand
«داوود رشیدی» و همسرش، زوجی ایده‌آل بودند! لازم نبود کارشناس باشی تا این را بفهمی؛ کافی بود چند ساعتی را با آن‌ها در منزل زیبا و گرم‌شان بگذرانی تا متوجه رابطه عاشقانه‌شان بشوی! اما این بازیگر توانای کشورمان صبح امروز -جمعه پنجم شهریور ماه- بر اثر سکته قبلی از دنیا رفت و بر تن همسر و مردم ایران، جامه سیاه پوشاند!

همیشه از گوشه و کنار می شنیدیم که این مرد بزرگ و احترام برومند از بهترین و موفق ترین زوجهای سینمایی ایرانند و خوشبختیشان زبان زد خاص و عام بود، حال که داوود رشیدی دیگر در بین ما نیست شاید خیلی ها به این فکر بیافتند که راز خوشبختی طولانی مدت این زوج چه بود و این مرد چگونه زیست! به همین منظور ضمن تسلیت به احترام برومند و دیگر بازماندگان، مروری می کنیم به یکی از مصاحبه های قدیمی داوود رشیدی و همسرش تا راز خوشبختی آنها برای همگان فاش شود. روح و یادش گرامی!

1 نام و نام خانوادگی کاندیدای مورد نظر:

داوود رشیدی متولد 1312 تهران

احترام برومند متولد 1326 تهران

2 تاریخ ازدواج و تعداد سال‌هایی که با هم زندگی کرده‌اید؟

سال 1347، ما توسط یکی از دوستان روزنامه نویس که دوست صمیمی آقای رشیدی و با برادر من هم دوست بود آشنا شدیم. البته هیچ نیت و قصد قبلی در کار نبود و ما تصادفا با هم ملاقات کردیم. از آن زمان تا حالا 48 سال می‌گذرد.

3 آیا در حال حاضر در تهران زندگی می‌کنید و خانم برومند هنوز مشغول به کار هستند؟

رشیدی:من و خانم برومند از اول ازدواج‌مان در تهران زندگی می‌کردیم و الان هم در تهران هستیم. با این‌که اوایل ایشان کارهای تلویزیونی انجام می‌دادند اما بعدها به دلایلی غیر از ازدواج‌مان، نشد که کار را به‌طور جدی ادامه دهد و بیشتر در منزل حضور داشت.

4 اخلاق و خلق و خوی همسر شما در رابطه با مشکلات زندگی چگونه بوده است؟

رشیدی:به هر حال همه زندگی‌ها مشکلاتی دارند. یادم می‌آید اوایل انقلاب برای مدتی نه من و نه خانم برومند سر کار نمی‌رفتیم و مشکل داشتیم. البته این مشکلی که می‌گویم از نظر مالی بود و نه احساسی و رابطه‌ای. . . اما اگر کسی از بیرون ما را می‌دید متوجه مشکلات‌مان نمی‌شد. از نظر ظاهری، هیچ تغییری اتفاق نیفتاده بود و مشکلات نتوانست رابطه ما را تحت‌ تاثیر قرار دهد. این قدر که وقتی به آن فکر می‌کنم، خاطرات بدی یادم نمی‌آید. در واقع سخت بود اما بد نگذشت.

برومند: البته این را بگویم که یکی از محاسن فوق‌العاده داوود این است که اتفاقات و خاطرات بد یادش نمی‌ماند، این‌که یادش نیست را جدی می‌گوید چون واقعا چیزهای ناراحت‌کننده در خاطرش نمی‌ماند. من از سال 58 و آقای رشیدی از سال 59 از تلویزیون بیرون آمدیم و دیگر کار نکردیم. به هر صورت برای آدم‌هایی مثل ما، این مسئله آسان نبود. آن موقع‌ پسرمان تازه دیپلم گرفته بود و دخترمان لیلی، تازه به دبستان می‌رفت. به هر حال هر تغییری، مثبت یا منفی، شرایط متفاوتی برای زندگی به‌وجود می‌آورد.

آقای رشیدی گفتند آن موقع تنگدست بودیم، می‌خواهم این جمله را اصلاح کنم. به‌نظرم ما در تنگنا قرار داشتیم نه این‌که تنگدست باشیم. ولی داوود همیشه می‌گفت که ظاهر ما نباید این مشکلاتی که داریم را فریاد بزند و باید حفظ ظاهر کنیم. اما به هر حال این دوران هم گذشت و همه چیز روی روال عادی افتاد. به هر حال ما همیشه مشکلاتی داشتیم.

چون کار سینما و تلویزیون، خواه ناخواه باعث می‌شد که آقای رشیدی خیلی وقت‌ها تهران نباشند. البته تئاتر به این دلیل که در تهران متمرکز بود از این نظر مشکلی به‌وجود نمی‌آورد. این‌ها طبیعتا کمی مشکل است. ولی به هر حال همه مشاغل، مشکلات خودشان را دارند ولی نباید فراموش کرد که جذابیت‌های زیادی هم هست. شغل ما به‌طور خاص آن‌قدر جذابیت‌های رنگارنگ دارد که اگر کسی علاقه‌مند باشد، سختی‌هایش را هم به جان می‌ خرد.

5 واکنش همسر/ شوهر شما نسبت به احساسات و علائق‌تان در ارتباط با مسائل زندگی چگونه و تا چه میزان قابل پذیرش است؟

برومند: به هر حال ما در دو خانواده متفاوت و شرایط متفاوت بزرگ شده‌‌ایم. مثلا من در ایران بزرگ شده‌ام و داوود در خارج از ایران. طبیعتا با هم متفاوتیم ولی از هم پرت نیستیم.

 اگر همسر من معتقد باشد که مثلا من نباید با خواهرم رفت‌وآمد داشته باشم یا من چنین چیزی از او بخواهم قطعا باعث بروز مشکلاتی بین ما می‌شود. ما سر خیلی چیزها جروبحث می‌کنیم ولی از لحاظ عقاید فکری و روحی به‌شدت تفاهم داریم.

6 آیا از سلیقه همسرتان در نظم و دکوراسیون داخلی خانه راضی هستید؟

رشیدی: چیدمان خانه سلیقه احترام است و اختلاف سلیقه ما در این مورد نهایتا به جای تابلوها ختم می‌شود. چیدمان خانه کار و سلیقه اوست و من بسیار تابع هستم. البته خانه ما هیچ وقت عجیب‌تر از جاهای دیگری که زندگی کرده‌ام نبوده و به آن عادت داشته‌ام.

برومند: وقتی ازدواج کردم، بسیار جوان بودم. در خیلی از موارد و به‌خصوص دکوراسیون خانه بیشتر از این‌که تحت‌تأثیر خانواده خودم باشم، از خانواده همسرم الهام گرفته‌ام. مثلا منزل خواهر آقای رشیدی، بسیار زیبا تزئین شده است و من گاهی یک دفعه می‌فهمم که دارم خانه را مثل او درست می‌کنم. یا خانه پدرش بسیار زیبا و کلاسیک بود و من خیلی دوست داشتم و همیشه آن خانه در ذهنم هست.

7 آیا سلیقه شوهرتان را در انتخاب لباس و آرایش و روی‌هم‌رفته سرووضع ظاهری‌اش می‌پسندید؟مثال بزنید.

 برومند: توصیه‌های من راجع به ظاهر آقای رشیدی گاهی پذیرفته می‌شود و گاهی نه. خیلی وقت‌ها قبول می‌کند ولی وای به روزی که روی دنده لج بیفتد! مثلا گاهی پیش می‌آید که می‌گویم:«لباس‌ها و کفشت قهوه‌ایست، جورابت مشکی. جورابت را عوض کن.» می‌گوید: «نه همینی که من الان پوشیده‌ام خوب است، تو چه کار داری؟ من دیگه حوصله ندارم، اذیتم نکن.» ولی معمولا به‌نظر من احترام می‌گذارد و حتی با هم برای خرید لباس می‌رویم. من هم اگر او لباس‌هایم را دوست نداشته باشد یا حتی مِن مِن کند، لباس‌هایم را تغییر می‌دهم.

8 در صورت بروز اختلاف سلیقه یا عقیده شوهر/همسرتان چگونه با مشکل پیش آمده روبه‌رو می‌شوید؟

رشیدی: ما هیچ وقت در مورد مسائل مهم و بزرگ با هم اختلاف نظر و عقیده نداشته‌ایم. چیزهای کوچک و پیش پا افتاده‌ای بوده که این تفاوت‌ها هم برای همه زن و شوهرها پیش می‌آید. ما هیچ وقت دعوا به آن معنا که کاسه بشقاب بشکنیم، نداشته‌ایم. همیشه همه چیز دوستانه و منطقی حل شده است. هیچ کدام از ما، هیچ وقت به فکر این نبوده که آخر بحث برنده شود یا بخواهد ثابت کنیم حق با من است. درگیری مهمی که ما را اذیت کند واقعا وجود نداشته است. من که حتی به یاد ندارم در دوران جوانی هم من یا خانم برومند سر احساسات یا علایق مختلف‌مان با هم درگیر شویم، چه برسد به حالا.

برومند: چیزی نبوده که من دوست داشته باشم و او بدش بیاید. مثلا من بدم می‌آید که همسرم سر زده با چند نفر از دوستانش به خانه بیاید اما واقعا او چنین کاری نمی‌کند. ولی پیش می‌آید که سلیقه‌های‌مان در مورد بعضی چیزها متفاوت باشد، مثلا داوود، عاشق موسیقی کلاسیک است و من موسیقی سنتی دوست دارم. اما نه من و نه او، از شنیدن موسیقی‌های مورد علاقه دیگری ناراحت نمی‌شویم. این مسائل کوچک و جزئی و گذرا هستند در واقع اصلا مسئله نیستند.

9 آیا از همکاری همسرتان در انجام امور منزل راضی هستید؟

رشیدی: حتما، چون من که کار خاصی انجام نمی‌دهم و مدیریت خانه با ایشان است. من فقط در شلوغ کردن و ریخت و پاش کردن خانه کمک می‌کنم!

برومند:من اصلا توقع کمک ندارم. ولی او هم اگرکاری از دستش بر بیاید انجام می‌دهد. به هر حال از اول خیلی به این کمک کردن عادت نکرده که خرید کند یا کارهای خانه را انجام دهد. خیلی هم وقت نداشته. ولی اگر کاری از او بخواهم، تقریبا انجام می‌دهد، مثلا اگر بگویم یک کیلو گوجه بخر، 2 کیلو خیار می‌خرد! چون من کار بیرون نمی‌کنم و خانه هستم، مسئولیت این‌جور کارها بیشتر با من است.

10 آیا همسر شما در برگزاری مهمانی‌ها و جشن‌های خانوادگی و مناسبت‌های خاص سنگ تمام می‌گذارید؟

برومند: من عاشق مهمانی گرفتنم ولی الان خیلی خسته می‌شوم. ضمن این‌که شغل داوود و خیلی از آدم‌هایی که ما با آن‌ها رفت‌وآمد داریم، چندان حساب و کتاب ندارد و نیمشود ساعت مشخصی برای آن تعیین کرد و وقت‌های‌مان، سخت با هم جور می‌شود. من الان راضیه خواهرم را 3 ماه است که ندیده‌ام. ولی آن زمان‌ها وقتی تازه ازدواج کرده بودیم و در خانه پدر شوهرم در شمیران زندگی می‌کردیم، جمعه‌ها همه می‌دانستند که ما خانه‌ایم و هرکسی که بخواهد، می‌تواند بیاید دیدن ما. خدا مادر آقای رشیدی را رحمت کند، همیشه جمعه‌ها برای 50-60 نفر غذا درست می‌کرد. دوستان اسم آن جا را گذاشته بودند داوودیه!

رشیدی: من اهل خانه‌ام و ترجیح می‌دهم که به خانه‌ام بیایند نه این‌که من بروم. خانم برومند خیلی وقت‌ها دوستان قدیم مرا دعوت می‌کند و واقعا در این مورد هوای من را دارد.

11 از نحوه تماس همسرتان با اعضای فامیل و همکاران و دوستان راضی هستید؟

برومند: بله. در جریان کارهای دوستان همکارش هست ولی چون اعتقاد دارد تلفن برای کارهای ضروری ساخته شده، معمولا کوتاه حرف میزند.

رشیدی: خیلی! بعضی وقت‌ها نیم ساعت با تلفن حرف می‌زند!

12 در یک جمع‌بندی کلی بگویید چه مسئله‌ای باعث شده تا همسرتان را به عنوان همسر ایده‌آل معرفی کنید؟

رشیدی: محبت و آرامش و احترامی که ما برای هم قائلیم رابطه ما را نگه داشته است. هر وقت که من کاری را شروع می‌کنم، می‌بینم که خیلی جاها احترام به اندازه من، به کار اهمیت می‌دهد و برای آن دلواپس و نگران است. من سعی می‌کنم که مشکلات کارم را به خانه نیاورم ولی همسرم به هر حال ناراحتی‌ها و نگرانی‌هایم را حس می‌کند و درکم می‌کند.

برومند: اصل رابطه ما بر دوست داشتن و عشق استوار است و درک متقابل که همه، آن را داریم. من، همه سعیم را می‌کنم که داوود را درک کنم و راضی نگهش دارم. او هم هیچ وقت چیزی را به من تحمیل نمی‌کند و با من صادق است.

منبع: برترینها

لینک مرتبط: داوود رشیدی،پدر سینمای ایران در گذشت

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ