متن نوحه روز سوم محرم

پانته آ توتونپیان
متن نوحه روز سوم محرم،روز سوم محرم به نام حضرت رقیه، کودک سه ساله ی امام حسین نام گذاری شده است.

هرروز  از محرم به نام یکی از معصومین حادثه ی کربلا نام گذاری شده است. روز سوم محرم به نام حضرت رقیه، کودک سه ساله ی امام حسین نام گذاری شده است. حضرت رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام حضرت رقیه بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.

حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

متن نوحه برای روز سوم محرم

زمینه
بعضی شبا رو می خوابم به خواب دخترت بیای
بعضی شبا نمی خوابم شاید که با سرت بیای
هر جوری بود اوردمت با ناله هام
خودت بگو کجا مث سه ساله هام
سه ساله به و الله اسیر نمیشه
سه ساله یه روزه که پیر نمیشه
بابایی بابایی

شونه برام نیار بابا چیزی نمونده از موهام
فقط همین قدر بدون دزدیده شد النگو هام
تو کوچه ها پیشم نبودش عموجون
فقط بهش سلام من رو برسون
تا جایی که میشد کتک می خوردم
عجیبه تا حالا چرا نمردم
بابایی بابایی

بزم شراب نا محرم برای من شده عذاب
استین پاره این روزا ببین برای من شده حجاب
زخم سرت خوب نمیشه به این زودی
خون لبت نشون میده کجا بودی
رخ من کبود و رخت چه زرده
ببین که با موهات تنور چه کرده
بابایی بابایی

ادامه ی نوحه روز سوم ماه محرم

آخی چقدر زخمیه چشمات بمیرم برات
آخی چقدر خونیه لبهات بمیرم برات
آخی شبیه خودم پریشون و پر خون موهات بمیرم برات
حالا بعد از اون همه عذاب                          توی آغوشم یکم بخواب
به چش کسی خواب نیومده                         بعد از اون مجلس شراب
ناله میزنم وای وای
گریه میکنم های های
نگفته بودی با سر میای بابا

آخی چه زلف پریشونی بمیرم برات
آخی هنوزم که گریونی بمیرم برات
آخی تو تشت طلا روبرومی با رگ های خونی بمیرم برات
چی بگم از زمین خوردنم                               چی بگم که کجا بردنم
میومدم اما چه جوری                                       با سیلی اینجا آوردنم
خیلی بی کس و تنهام
من فقط تو رو میخوام
بزار من امشب باهات بیام

آخی زیر دشنه جون دادی بمیرم برات
آخی که لب تشنه جون دادی بمیرم برات
آخی جلو چشم من از رو نیزه روی خاک افتادی بمیرم برات
نا تموم درد و داغ من                                         افتادم از روی ناقه من
دیگه کسی از من خبر نداشت                                  تا زجر اومد سراغ من
چشم من شده آبشار
هق هقم شده زار زار
سرت رو رو شونه هام بزار

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ