دلیل دو همسری مردان چیست؟

zahra
بسیاری از اوقات بیماری‌هایی مانند مانیک، باعث ایجاد روابط متعدد از سوی مردان می‌شود. بیماری مانیک بیماری یک شیدایی است که عاشقی، ولخرجی، احساس قدرت خاص داشتن و آدم ویژه بودن از نشانه‌های آن است.

برخی از اختلالات شخصیتی منجر به این میشود که مردانی با یک همسر نتوانند زندگی کنند؛ مثل آدمهایی که مبتلا به اختلال دونژوانیسم هستند. این افراد هویتشان را در تعداد زنهایی میبینند که به تصرفشان درآمدهاند. این موضوع پروژه زندگیشان است و برایشان فرق نمیکند چه زنی. البته هرچه این زنان محترمتر و متشخصتر باشند، برای این قبیل مردان جذابترند. مردان مبتلا به دون ژوانیسم ممکن است زن و بچه هم داشته باشند. این مردان عموما از درون احساس حقارت میکنند و از این که خانمها به آنها توجه کنند، لذت میبرند.

بسیاری از اوقات بیماریهایی مانند مانیک، باعث ایجاد روابط متعدد از سوی مردان میشود. بیماری مانیک بیماری یک شیدایی است که عاشقی، ولخرجی، احساس قدرت خاص داشتن و آدم ویژه بودن از نشانههای آن است.

مردان وقتی در فاز بیماری مانیک قرار میگیرند، عاشق میشوند و برای مدتی زندگی را ول میکنند تا دوباره به شرایط عادی زندگی برگردند. گاهی در دوران اوج بیماری مانیک، خانمهایی وارد زندگی آنها میشوند که ورودشان محاسبه شده است و در زندگی مرد میمانند.

اصولاً در عصر حاضر مردان سراغ یک رابطه تازه نمیروند تا برای همیشه در آن بمانند ولی تصمیم یکطرفه نیست و بههمین دلیل، بعضی اوقات در رابطه جدید ماندگار میشوند. در این مواقع حتی به سراغ همسر اولشان میروند و از او درخواست کمک میکنند که..: «من مجبور شدم عقدی بکنم؛ آنطور که فکر میکردم نشد و آن زن در زندگی من ماندگار شد».

از آنجایی که جامعه ما هنوز دوهمسری را بهصورت هنجار نپذیرفته، زنی نمیتواند در جایی خودش را بهعنوان همسر دوم مردی معرفی کند. بسیاری از اوقات آنهایی که همسر دوم میشوند، فقط خانواده درجهیک‌‌شان یعنی پدر، مادر، خواهر و برادر از این موضوع اطلاع دارند.

چون زن دوم در جامعه ما پذیرفته شده نیست، این زن با مشکلات اجتماعی و هنجاری روبهرو و به شدت تحت فشار است؛ تحتفشار پنهانکاریها، کمبودها و در پی آن، فشار عاطفی. یکی از پیامدهای این اتفاق برای هر دو زن، محرومیتها و جدالهای عاطفی است، چون در ذات دوست داشتن و عشق «تو» یعنی فقط یک «تو» وجود دارد و هیچکس نمیتواند کسی را که دوست دارد با کسی قسمت کند. هر دو زن در یک جدال عاطفی هستند که به شکلهای مختلف خودش را نشان میدهند؛ یا بهشدت پیگیر زن دیگر هستند یا از مرد فاصله میگیرند. زنها اغلب در این مواقع میگویند: «باش، بیا، برو، بالا سر بچههات باش… ولی نه حرفی با من بزن و نه به من نزدیک شو.» شاید این ضربالمثل که میگویند: «جای مرد دو زنه در مسجد است» هم بههمین دلیل باشد!

هر دوی این زنها کاملِ این مرد را میخواهند. البته زنهای دوم در ابتدا حاضر به تقسیم میشوند و با این عنوان شروع میکنند که..: «من با زندگی تو چیکار دارم!؟» یا «این آقا در تمام شبانه روز پیش توست و فقط روزی 2 ساعت پیش من است…» اما این حرفها مال زمان ورود به رابطه است و وقتی رابطه محکم شد و حتی بچههایی برای محکمتر کردن رابطه وسط آمدند، زن دوم هم دیگر حاضر به تقسیم نیست و جدالهای عاطفی شروع میشود؛ این اتفاق، برای زن دوم آسیبهای اجتماعی، عاطفی و روانی دارد؛ چون وقتی شهروند درجه 2 شدی، احساس روانی «من خوب نیستم» به تو دست میدهد و دائما سعی میکنی این احساس را به « من خوب هستم»، تغییر بدهی و حتی دست به رفتارهایی بزنی که خودت هم قبول نداری.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ
نظرات

1395-03-20 - 14:34 پاسخ

عالی بود...سپاس

1395-03-20 - 14:33 پاسخ

عالی بود...سپاس