نویسنده زیارت عاشورا کیست؟

نویسنده زیارت عاشورا چه کسی است؟با هم در این مطلب بخوانیم

نویسنده زیارت عاشورا کیست؟

زیارت عاشورا دعای پر فضیلتی است که مسلمانان بی شک با آن آشنایی دارند.زیارت عاشورا از جمله داعا هایی است که مسلمانان در مراسم ادعیه و دعا خوانی به خواندن آن می پردازند و بیشتر برای ایام محرم و سفر فضیلت خواندن آن پیشنهاد داده شده است.زیارت عاشورا که به واقعه عاشورای امام حسین می پردازد و در مدح امام حسین و لعن یزد و آل آن می باشد از جمله دعا هایی است که خواندن آن در عاشورا بسیار توثسه شده  است.اما نوسنده د عای زیارت عاشورا چه کسی است؟ با هم در ادامه مطلب با نویسنده دعای زیارت عاشورا آشنا شویم.

قدیمی ترین سند زیارت عاشورا:

قدیمی‌ترین سند زیارت عاشورا از ابن قولیه قمی است در کتاب کامل الزیارات و دیگری شیخ طوسی است که در کتاب مصباح المجتهد آورده و به صورت زیر زیارت را نقل می‌کند:

شیخ طوسی از محمد خالد طیالسی، از سیف بن عمیره، از صفوان بن مهران، از جعفر صادق، از علقمه محمد حضرمی، از باقر

زیارت عاشورا از 5 طریق به ما رسیده است

زیارت عاشورا از 5 طریق به ما رسیده است که مرحوم شیخ طوسی از سه طریق آن را نقل کرده است که البته سند اول تنها در بیان ثواب زیارت عاشورا است نه اینکه متن زیارت را نقل کرده باشد اما دو سند دیگر متن زیارت را نقل کرده‌اند.

همچنین ابن قولویه با دو طریق آن را نقل کرده است. و ما تنها یک سند از این 5 طریق را بررسی می‌کنیم.

3. الف ـ ابن ابی حیدر: از مشایخ نجاشی و شیخ است و مشایخ نجاشی هم از ثقات هستند.

ب ـ محمد بن الحسن بن الولید: از مشایخ طایفه شیعه و از بزرگان آنان است و بی نیاز از توصیف و بیان است. و مرحوم شیخ صدوق بر قول ایشان در تعدیل و ترجیح اعتماد می‌کند.

ج ـ علی بن ابراهیم و اوس استاد شیخ کلینی و از مشایخ شیعه. و از بزرگان طائفه است که جای چند و چون در اعتبار ایشان نیست.

د ـ محمد بن اسماعیل بن بزیغ: مرحوم شیخ طوسی در رجال خود می‌فرماید که ثقه و صحیح است.

و نجاشی هم می‌گوید از صالحان طائفه شیعه است و از ثقات آنان محسوب می‌شود و بسیار اهل تلاش بوده است.

ه ـ صالح بن عقبه: و ایشان همان ابن القیس که نجاشی آن را نام برده است و ضابطه کلی این است که هر کسی را به نجاشی نقل می‌کند و مذمت نمی‌کند حتماً امامی است والا می‌گوید که فطحی مذهب است یا فلان مذهب را دارد واین قاعده را بزرگانی مانند علامه بحر العلوم طباطبایی (ره) در الفائده العاشره من الفوائد الرحالیه ذکر کرده است و فرموده است که هر کس را که نجاشی و شیخ طوسی نام برده‌اند حتماً شیعه امامیه و صحیح المذهب بوده‌اند و یک مدح عام شامل حال آنان است… مگر اینکه در مذمت آن تصریح کرده باشند

و بنابراین قاعده، صالح بن عقبه ممدوح به مدح عام است از طرف دیگر دو نفر از مشایخ بزرگ شیعه مانند محمد بن حسین بن ابی الخطاب (متوفی 262 ه) و محمد بن اسماعیل بن بزیغ از بزرگان مشایخ شیعه از صالح بن عقبه روایت نقل کرده‌اند.

بلی جناب ابن غضائری (همانطور که علامه در خلاصه خود نقل کرده است)‌ آن را تضعیف کرده و می‌گوید (غلو کننده دروغگو بوده و روایاتش قابل توجه نیست.

اما این مذمت ابن غضائری قابل اعتنا نیست چون ابن غضائری بسیار از بزرگان و و ثقات و علماء را مذمت کرده است علت این مسأله هم این است که ابن غضائری در مورد امامان اهل البیت علیهم السلام اعتقادات خاصی داشته است که هر کس فراتر از اعتقادات او سخن گفته است او را غالی برشمرده و اگر روایاتی که با ملاکات او سازگار نبوده‌اند نقل کرده است او را کذاب توصیف کرده است.

3.-اضافه بر این چگونه می‌توان ایشان (صالح بن عقبه را توصیف به غلو و کذب کرد در حالی که از مشایخ محمد بن حسین بن ابی الخطاب یا محمد بن اسماعیل بن بزیع بوده است همان محمد بن اسماعیلی که وقتی در نزد امام رضا(ع) از او یاد شد امام فرمود: ”دوست داشتم که مانند او در بین شما باشد“ چنین کسی که نجاشی و طوسی در کتاب خود از او نامبرده و مورد اعتناء بوده، روایتش معتبر خواهد بود.

4.-گیریم که صالح بن عقبه ضعیف باشد ولی محمد بن بزیغ روایت را از طریق دیگری هم نقل کرده است و آن سیف بن عمیر است و سند روایت این گونه است:

محمد بن الحسن بن الولید علی بن ابراهیم محمد بن اسماعیل بن بزیغ عن صالح بن عقبه سیف بن عمیره عن علقمه بن محمد الحضرمی بنابراین فرض که صالح بن عقبه ضعیف است ناچار سند دوم را بررسی می‌کنیم و جناب سیف بن عمیره را تحقیق می‌کنیم.

نجاشی در حق ایشان می‌گوید: نخعی عربی کوفی و ثقه است

و شیخ طوسی هم به وثاقت او تصریح می‌کند
پس راویان روایت تا این جا همه ثقات بوده و روایت تا این جا صحیحه است.

5-بلی می‌ماند راوی اخیر که جناب علقمه بن محمد حضرمی است .

شیخ در رجال خود ایشان را از اصحاب امام محمد باقر(ع) و امام صادق(ع) می‌خواند

و در کتب رجالی تصریح به وثاقت او نشده است اما قرائن دلالت بر وثاقتش دارند:

الف: کشی روایتی را نقل می‌کند که دلالت دارد بر اینکه علقمه در امر امامت بصیر و دانا بود.

ب: در سند سوم شیخ طوسی می‌بینیم که سیف بن عمیره ثقه است اعتراض بر صفوان بن مهران ثقه می‌کند که آن چه را که ادعا می‌کند در روایت علقمه از امام محمد باقر(ع) نیامده است.

و جناب صفوان این اعتراض را از جانب سیف نفی نمی‌کند و از این می‌توان وثاقت علقمی را کشف کرد و الا احتجاج سیف بن عمیره معنا نداشت و صفوان به اعتراض ایشان اینطور جواب نمی‌داد که من این دعا را از امام صادق(ع) شنیده‌ام!.

7. این اشاره کوتاهی بود به تحقیق سند واحدی که آن را به صورت مختصر ذکر کردیم و موجب اطمینان نزدیک به تعیین به صدور روایت از معصوم(ع) می‌شود. در پایان دو مسأله دیگر قابل ذکر هستند:

الف: اتفاق شیعیان بر قرائت این زیارت در طی قرون متمادی قرینه‌ای بر صدور روایت از معصومین علیهم السلام است.

ب: توجه و دقت و امعان نظر در مضمون زیارت نظر ما را به این معنا معطوف می‌کند که این روایت از قلبی صادر شده است که مملوء از درد و سوز بوده است و این معنا با مضامین سایر روایات و ادعیه و زیارات سازگار است.

    

درباره سندیت زیارت عاشورا توضیح دهید، آیا اینکه گفته می شود این زیارت حدیث قدسی است صحت دارد؟

اینکه در سند این زیارت خدشه می کنند که آیا این زیارت سندی دارد که از لسان معصوم (ع) بیان شده است و چه کسی برای نخستین بار این زیارت را بیان کرده است که برای صحبت با امام حسین (ع) اینگونه ایشان را خطاب قرار می دهیم اینها شاید ساخته ذهن دیگرانی باشد که بعد از عصر ائمه (ع) نگاشته شده باشد و انتسابی به معصوم (ع) ندارد و این شبهه وجود دارد و طبیعی است که از غیرشیعه چنین شبهه ای مطرح شود، چراکه نکاتی در این زیارت بیان می شود که احساسات آنها را جریحه دار می کند از این رو شبهاتی از این دست از سوی آنان مطرح می شود البته حتی شیعیانی نیز بوده اند که با برخی از فرازهای این زیارت مشکل دارند.
آیا فرازهای این حدیث با اصول اعتقادی و اصل توحید سازگاری ندارد یا جنبه بدعت دارد؟! اینها مسائلی است که در رابطه با زیارت عاشورا مطرح می شود اما حتی برخی پا را فراتر نهاده زیارت عاشورا را حدیث قدسی می خوانند تا از انتساب به امام معصوم (ع) خارج شود.
باید توجه داشت که حدیث قدسی سخن خدا است و فرمایش ذات او است اما فرشته واسطه ارسال آن برای بشر نیست بلکه حالت الهامی دارد و بر ذهن و روح و روان بشر نقش می بندد که البته آن فرد باید معصوم باشد برای درک الهاماتی از این دست. از این رو حدیث قدسی غیر از کلام پیامبر (ص) و ائمه (ع) و حدفاصل وحی و سخن معصوم (ع) است.
بنابراین در پاسخ به این سوال که آیا در کتابی یا در متون حدیثی و تاریخی ما چیزی در این باره وجود دارد یا نه باید بگویم من تا کنون به چنین مطلبی دسترسی نداشته ام و به هیچ وجه این ادعا که زیارت عاشورا حدیث قدسی است، صحت ندارد.

آیا در میان کتب و منابع مستند، سندی برای تایید این مطلب که زیارت عاشورا حدیث قدسی نیست، وجود دارد؟

در بین کتب حدیثی شیعی دو کتاب که از نظر قدمت مقدم بر خیلی از آثار حدیثی هستند زیارت عاشورا را نقل کرده اند، یکی “کامل الزیارات” اثر محمد بن قولویه از محدثین شیعه که متوفای 368 هجری است و فاصله اش با سال 255 هجری که حضرت حجت (عج) به دنیا آمده اند کم است و با صحابی امامان دهم و یازدهم علیهماالسلام همعصر بوده است.
وی در باب 71 (ثواب من زار الحسین (ع) یوم عاشورا) و حدیث هفتم این کتاب با سند نقل می کند با افرادی که از آنها این حدیث را شنیده و مشخص می شود این حدیث قدسی نیست البته وقتی که قدسی بودن این حدیث را نفی می کنیم از شان آن کاسته نمی شود و بر اصالت خود باقی می ماند.
درباره سند زیارت عاشورا باید گفت هم ابن قولویه در کامل الزیارات با دو سند نقل می کند که معلم این زیارت امام باقر (ع) است و آخرین راوی کسی است به نام علقمه ابن محمد حضرمی که گویا روز عاشورا خدمت امام (ع) در مدینه می رسد و از امام (ع) می پرسد زیارت عاشورا یعنی رفتن در کنار مقبره و جایی که بدن مدفون است ما که دور هستیم چه کنیم؟ امام باقر (ع) می فرمایند: خیر معنی زیارت چنین نیست و از دور نیز ممکن است و می فرمایند حتی کسی که راهش دور است می تواند دو رکعت نماز بخواند و بعد رو کند به کربلای معلا و بعد این زیارت را خوانده و امام حسین (ع) را خطاب قرار دهد.
بنابراین، این حدیث قدسی نیست وگرنه باید بعد از علقمه ابن محمد حضرمی امام باقر (ع) بیان می کردند که از پدرشان شنیده اند و پدرشان از پدرشان تا برسد پیامبر (ص) و ایشان بگوید قال الله تبارک و تعالی…
اما امام باقر (ع) آخرین راوی معصوم این حدیث است و وقتی دستور زیارت اینچنین می دهند این حدیث قدسی نیست و سخن امام باقر (ع) است و به قول ما فی البداهه این کلمات را بیان کردند و سپس آن را به علقمه حضرمی آموزش می دهند.
در ثواب این زیارت امام باقر (ع) فرمودند: هر کس امام حسین (ع) را از دور و نزدیک زیارت کند ثوابش یک هزار حج و عمره و یک هزار بار جهاد در راه خدا است بعد فرمودند این پاداش حتی فراتر از این نیز هست و گاهی گفته می شود هزار هزار.
باید توجه داشت که توصیه و سفارش با این پاداش بلندبالا این پیام را دارد که امام باقر (ع) و دیگر ائمه (ع) بعد از کربلا و شهادت جدشان و آن مصایب از این فرصت استفاده کرده تا تنور محرم را داغ نگاه دارند تا نکند آتش این تنور خاموش شود و آن ایثارهای تاریخ ساز به دست فراموشی سپرده شود. 

اشاره داشتید به اینکه دو منبع این زیارت را نقل کرده اند، منبع دوم کدام است و چگونه این زیارت و سند آن را نقل کرده است؟

نقل دوم از شیخ طوسی عالم بزرگ شیعی است؛ ابن قولویه بیشتر به عنوان محدث شناخته می شد اما از نظر مراتب علمی بین او به عنوان صاحب کامل الزیارات و شیخ طوسی اختلاف بسیار است. 
چون شیخ طوسی متوفای قرن چهارم هجری است که کمی با ابن قولویه تفاوت دارد یعنی در قرن چهارم متولد شده و در قرن پنجم از دنیا رفته است. شیخ طوسی هم فقیه است و هم شخصیتی اصولی و هم شخصیتی حدیثی، یعنی هم فقیه، هم دانشمند اصول به عنوان مقدمه فقه و نیز دانشمند نقل حدیث است از طرفی کتاب تبیان وی که 20 جلد است در تفسیر قرآن نشان می دهد وی جامع الاطراف بود و در اکثر رشته های علمی سرآمد بود. 
وی در دیگر رشته ای که سرآمد بود و لازمه حدیث شناسی است علم رجال بود که به شناخت راویان حدیث باز می گردد، یعنی شرح حال و شخصیت راویان حدیث که باید فقها و حدیث شناسان به آن مجهز باشند و از این رو وی خیلی بالاتر از ابن قولویه است. 
شیخ طوسی که چندین تالیف بنام دارد و از نویسندگان یکی از کتب اربعه شیعه است، وی در دعا نیز ید طولایی داشته و چندین کتاب درباره ادعیه دارد معروف ترین آنها “مصباح المتهجد” است که در چاپ جدید آن در اعمال ماه محرم در صفحه 72 زیارت عاشورا را نقل می کند به همان شکلی که ابن قولویه نقل کرده است با این تفاوت که نخستین راوی محمدابن اسماعیل ابن بزیع است که از شخصی به نام صالح ابن عقبه نقل می کند و او از پدرش و پدرش از امام باقر (ع).
پس هر دو مولف دو سند نقل کرده اند که آخرین راوی آنها فرق می کند اما شخص معصوم (ع) در هر دوی آنها یکی است یعنی امام باقر (ع).
شیخ طوسی از محمدابن اسماعیل ابن بضیع این نقل می کند که خود صاحب کتاب بوده است یعنی اثری داشته و در آن احادیثی را که از ائمه (ع) و راویان حدیث می شنیده، نقل می کرد از این رو، شخصیتی مثل شیخ طوسی آن کتاب را دیده است. بنابراین، این زیارتنامه سند از نظر عالم رجالی و محدث یعنی شیخ طوسی هیچ ایرادی ندارد و همه افراد در سند مورد وثوق هستند و در اینکه امام باقر (ع) آن را اینگونه آموزش داده اند شک و شبهه ای نیست.
علاوه بر اینکه درباره بحث سندی زیارت عاشورا آیت الله سیدموسی شبیری زنجانی که رجالی معاصر ما محسوب می شود و در میان حوزه های علمیه بزرگ و کوچک، صاحب نظر در حوزه رجال است و پس از مکاتبه با ایشان درباره سند زیارت این حدیث می گوید راویان این زیارت همگی مورد وثوق اند نه کذاب که مطلبی را به دروغ به ائمه (ع) نسبت دهند.
بنابراین، ما دو دلیل داریم بر تایید سندیت این زیارت، یکی نقل شیخ طوسی که متبحر است در اکثر رشته های علمی به ویژه رجال و حدیث و کتبش معروف است و دیگر تایید آیت الله سیدموسی شبیری زنجانی، رجالی معاصر ما.
از این رو، این حدیث انتسابش به امام باقر (ع) قطعی و یقینی است و نمی توان در آن شبهه وارد کرد.
اگرچه برای اهل فن دلیل محکمی نیست اما اگر شرح حال علما و فقهای شیعه را مرور کنید درمی یابید آنها در حالات شخصی و معنوی بر قرائت هر روزه زیارت عاشورا تاکید داشته اند و دیگران را به آن توصیه می کردند پس سیره بزرگان، علما و بزرگان شیعه دلیل متقنی برای این مهم است که این زیارت نمی تواند ساخته و پرداخته ذهن غیرمعصوم باشد

این حساسیت ها نسبت به زیارت عاشورا برای چیست و ریشه در چه انگیزه هایی دارد؟

وقتی به محتوا نگریسته و پیام آن را دریابیم که پیام هایش کوبنده است برای دیگران برای ما زنده کننده است و برای دشمن سهمگین و کوبنده.
زیارت عاشورا علاوه بر ارادت شیعه به ساحت امام حسین (ع) و شهدای کربلا علیهم السلام در حقیقت مرزهای عقیدتی شیعه و غیرشیعه را مشخص می کند. کسی که زیارت عاشورا را بخواند در می یابد که حزب او با حزب مخالف در تضاد است چراکه دو اصل تولی و تبری به عنوان توصیه قرآن، پیامبر (ص) و ائمه (ع) در این زیارت به اوج می رسد و این دو رکن مهم و اعتقادی شیعه بوضوح خود را نشان می دهد.
وقتی که این زیارتنامه را می خوانیم که افرادی جرم های سنگین انجام داده اند و به هیچ وجه قابل بخشش نیست و خدای سبحان هم قطعا آنها را در قیامت نمی بخشد چراکه بزرگترین ظلم ها را در مسیر پیشرفت سریع مذهب، توحید و گرویدن مردم به اصل های توحیدی کرده اند و رهبران مردم را به قتل رسانده اند در این زیارت لعن شده اند چراکه اینها سمبل مبارزه در میان ملت های مسلمان هستند. در چندین جا خداوند در قرآن ظالمان و متعرضان به حقوق دیگران به ویژه اولیاء و صلحا و نواده پیامبر (ص) را تهدید و مورد لعن قرار داده است و این زیارت نیز به حد می رساند و این پاسخی است برای آنان که شبهه ایجاد می کنند در این زیارت و می گویند چرا شیعه انقدر برای امام حسین (ع) ناراحت است و عزاداری می کند.
از طرف دیگر این زیارت ارتباط متداول ما است با شهید کربلا، اگرچه ایشان چهارمین شهید رسالت اند، اگرچه امیرالمومنین (ع) در محراب نماز، حضرت زهرا (س) بین در و دیوار و امام حسن (ع) بواسطه زهر به شهادت رسیدند اما شیوه و نوع شهادت و حرکت سیدالشهداء (ع) فراتر از شهادت های قبلی است لذا از ایشان به عنوان اسطوره جهاد و شهادت یاد می کنیم.
در این زیارتنامه فرد زائر با چنین شخصیتی ارتباط برقرار می کند که قهرمان مبارزه با ظلم و ستمگری است کسی که زیارت می کند روحیه ظلم ستیزی را در خود افزایش داده و اعلام برائت می کند از چهره های مشهور ظلم و جنایت به ویژه آنهایی که به خاندان پیامبر (ص) ستم و نیز نسبت به انسانیت روا داشته اند.

فلسفه سلام های زیارت عاشورا بعد از لعن ها چیست؟

نکته مهم تربیتی این است که بعد از تبری و دشمنی با ظالمان، سلام می دهیم. در قرآن نیز خدا هم چهره های منفور نظیر فرعون و نمرود را نام می برد و هم از چهره ای نیکوکار یاد می کند. 
ما داریم که خدا انسان های نیکوکار و آزادی خواه را دوست دارد در حقیقت دو چهره در قرآن یاد می شود یکی با نفرت و یکی با رحمت. ستمگران مغضوب خدا و انسان های صالح چهره های محبوب الهی هستند. 
این سلام های زیارت عاشورا هم برگرفته از این روش قرآنی است که از چهره های مغضوب عبور کرده می رسد به چهره های رحیم تا به انسان امید دهد که فکر نکند که همه تاریخ در دست انسان های جانی است بلکه انسان های نیکوکار و تاریخ ساز نیز هستند.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ