چطور سرطان تخمدانم درمان شد؟

ماجرای خانمی که با سرطان تخمدان مبارزه کرد

گفت و گو با منیژه برزگر در باره بیماری اش و راه هایی که برای غلبه بر سرطان تجربه کرده است

چطور سرطان تخمدانم درمان شد؟

 الو دکتر: درست یک هفته بعد از درگذشت مرتضی پاشایی بود که متوجه بیماری‌اش شد. در کمتر از 3‌روز فهمید تومورهایی در تخمدان‌هایش جا خوش کرده‌اند که نامی جز سرطان ندارند. آن روزها پسرش به‌خاطر مرگ مرتضی پاشایی ناراحت و  حساس شده بود. منیژه ‌نمی‌توانست به‌راحتی موضوع بیماری‌اش را با پسر و دختر دوقلویش در میان بگذارد. پس تصمیم گرفت برای مدتی از بیماری‌ا‌ش با آن دو چیزی نگوید. منی‍ژه قصه ما، سرپرست خانواده است و تا همین چند ماه پیش در کسوت راننده سرویس مشغول به کار و فعالیت بود.   او بسیار قوی و مصمم گفت‌و‌گو با سیب سبز را درباره بیماری‌اش می‌پذیرد. از این بابت بسیار خوشحال است و می‌گوید برای آنکه بتوانم صدایم را به افراد بیشتری برسانم هر کاری می‌کنم. منیژه معتقد است که جراحی و شیمی‌درمانی تنها نیمی از درمان است و اصل ماجرا روحیه و انگیزه بیمار برای رهایی از سرطان است. او با قاطعیت می‌گوید اگر اراده، روحیه و عشق به زندگی نداشت داروها نمی‌توانستند او را به زندگی برگردانند. منی‍ژه برزگر این روزها تولد بیماری‌اش را جشن می‌گیرد. او در خلال گفت‌و‌گو ‌همواره خدا را شکر می‌کند و می‌گوید: « زندگی من بعد از سرطان رنگ و بویی دیگر به خود گرفته است. این روزها در جهانی سرشار از امید و عشق زندگی می‌کنم و تا جایی که بتوانم این عشق را به دیگران هدیه می‌کنم.» آنچه پیش روی شماست ماجرای زندگی منی‍ژه با سرطان است. روایت زنی که با شنیدن نام سرطان زانوهایش نلرزید و تمام‌قد روبه‌روی آن ایستاد. در ادامه این گفت و گوصحبت های دکتر فریبا الماسی، جراح و متخصص زنان و زایمان را درباره این بیماری بخوانید.

آمنه فرخی

سکانس اول

سرطان در می‌زند

آبان سال گذشته اولین علائم را حس کردم. تقریبا دو هفته آخر آبان بود که درد زیر شکم داشتم. درد خیلی شدید بود. خانم‌ها معمولا دردهای ناحیه شکمی مختلفی را تجربه می‌کنند اما جنس این درد کاملا متفاوت بود. فکر می‌کردم به‌خاطر کوهنوردی دچار سرماخوردگی یا اسپاسم شدم. سعی کردم با مسکن دردها را آرام کنم اما دیدم واقعا درد قابل کنترل نیست. دو هفته گذشت و دیدم درد روز و شب همراه من است. ‌آن روزها مرتضی پاشایی تازه از میان ما رفته بود و فکرها و ذهن ها درگیر او و بیماری صعب العلاجش بود. اوایل آذر به پزشکم مراجعه کردم. با مطالعاتی که کرده بودم می‌دانستم با یک بیماری طبیعی رو‌به‌رو نیستم. دکتر همان جلسه سونوگرافی کرد و گفت دو توده 7 و 8سانتی‌متری در تخمدان راست دارم و تخمدان چپ هم به‌شدت درگیر است.  گفت حتما نیاز به جراحی دارم. برایم سی‌تی‌اسکن و آزمایش نوشت و قرار شد در اولین فرصت جواب آزمایش را ببیند. سی‌تی‌اسکن و آزمایش خون نشان داد که سلول‌های مهاجم پیش رونده‌ای دارم که اجازه لحظه‌ای درنگ را برای درمان نمی‌دهد. پس نامه‌ای برایم نوشت تا در عرض چهار،پنج روز بستری و آماده جراحی شوم.

سکانس دوم

جراحی‌؛ قدم اول

جراحی سختی بود و حدودا 4ساعت طول کشید. دکتر قبل از جراحی به من گفت که همه تلاشم این است که توده‌ها و سلول‌های درگیر را بردارم و تا جایی که ممکن است حفره شکمی را از‌ سلول‌ها تخلیه کنم. حفره‌ شکمی و غدد لنفاوی‌ام  کاملا درگیر سرطان بود. دکتر نگران درگیری کلیه و کبد بود که خوشبختانه آنها سالم و رو به راه بودند. دکتر به قولی که داده بود عمل کرد اما گفت باید برای گرفتن نتیجه قطعی چند جلسه‌ای شیمی‌درمانی کنم. 5 روز بعد برای گرفتن دستور شیمی‌درمانی به مطب دکتر در بیمارستان پارس مراجعه کردم. دکتر تاکید داشت که نباید فاصله شیمی‌درمانی از جراحی‌‌ام بیشتر از یک هفته شود. با هر لحظه غفلت احتمال پخش شدن دوباره سلول‌های سرطانی وجود داشت.

ادامه این گزارش را می توانید در شماره 146 مجله «سیب سبز» که هم اکنون روی کیوسک است بخوانید.

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ