احتمال شکست کدام ازدواج‌ها بیشتر است؟

حمیدرضا محمدیان
ریشه‌های طلاق را بهتر بشناسیم

طلاق از پدیده‌های مهم اجتماعی است که به دلایل متعددی ممکن است اتفاق بیفتد. مطالعات مختلفی در مورد علل آن انجام شده و هر مطالعه‌ای با توجه به جامعه مورد مطالعه، دلایل خاصی را مهم‌تر از دلایل دیگر بیان کرده است. در کشور ما نیز مطالعات مختلف، علل و عوامل متعددی را در شکل‌گیری طلاق موثر دانسته‌اند؛ عواملی مانند عدم‌شناخت زوجین از یکدیگر، بالابودن سطح انتظارها، عدم‌تفاهم، تفاوت‌های فرهنگی، خانوادگی، مالی، اجتماعی و حتی تحصیلی زوج، دخالت والدین و اطرافیان، مشکلات جنسی، مشکلات اقتصادی، خشونت‌های خانوادگی، خیانت، ازدواج احساسی، ازدواج اجباری، تاثیرگذاری رسانه‌ها، تکراری شدن زوج برای یکدیگر والبته بسیاری از این دلایل با یکدیگر ارتباط دارند و شاید مجموعه‌ای از آنها در وقوع طلاق موثر باشند. دکتر غلامحسین قائدی روان‌پزشک، دانشیار دانشگاه علوم‌پزشکی شاهد در این باره می گوید:

مشکلات جنسی

مشکلات جنسی، یکی از دلایل مهم طلاق‌هاست، هرچند که بنا به دلایلی خیلی‌ها از گفتن اینکه به دلیل مشکلات جنسی طلاق می‌گیرند، طفره می‌روند و دلایل دیگری را بیان می‌کنند. مشکلات جنسی و نارضایتی جنسی زوج بر کیفیت زندگی آنها تاثیر منفی می‌گذارد و باعث طلاق می‌شود. در اینجا منظور ما هم مشکلات جنسی، هم ناآگاهی جنسی زوج و هم بدکارکردی‌ جنسی آنهاست. متاسفانه در جامعه ما آموزش صحیح و سالمی در این‌باره وجود ندارد و معمولا اطلاعات ناقص و از منابع غیرعلمی در اختیار افراد قرار می‌گیرد و در بیش از ?? درصد موارد نادرست هستند. افراد به جای گرفتن آموزش صحیح، از رسانه‌هایی مانند اینترنت، ماهواره و گروه‌های دوستی اطلاعاتی کسب می‌کنند و بدون یادگیری مهارت‌های ارتباطی و جنسی وارد زندگی مشترک می‌شوند بنابراین نمی‌دانند در یک رابطه زناشویی، چه چیزی باید اتفاق بیفتد، چه باید بکنند و این مساله در بیشتر موارد در شرایطی اتفاق می‌افتد که هیچ‌کدام از آنها مشکل یا بدکارکردی جنسی ندارند، بلکه فقط مهارت کافی ندارند. نتیجه چنین اوضاعی، ‌داشتن تجربه‌های جنسی ناموفق خواهد بود که باعث نارضایتی جنسی و بروز مشکلات دیگر زندگی مانند اختلافات فکری و نگرشی، مشکلات مالی و خانوادگی خواهد شد و زوج دیگر همدیگر را تحمل نمی‌کنند و درخواست طلاق می‌دهند بنابراین مشکلات جنسی هم به شکل مستقیم و هم غیرمستقیم می‌توانند باعث طلاق شوند.

 

اعتیاد، خشونت در خانواده، مشکلات مالی و اقتصادی

مسائلی مانند اعتیاد، خشونت در خانواده، مشکلات مالی و اقتصادی، خیانت زوج به یکدیگر، دخالت‌های خانوادگی و… نیز ممکن است به‌تنهایی قابل تحمل باشند، اما به دلیل ناآگاهی و در کنار سایر مشکلات، باعث بروز طلاق می‌شوند.

وابستگی شدید به خانواده

برخی افراد حتی بعد از ازدواج به شدت تحت‌تاثیر خانواده خود هستند، مخصوصا افرادی که به شدت به خانواده خود وابسته بوده‌اند، بعد از ازدواج نیز همچنان وابسته می‌مانند و به جای اینکه خود و همسرشان برای زندگی تصمیم‌گیری کنند، این وظیفه را برعهده خانواده می‌گذارند که منجر به نارضایتی و ناسازگاری زناشویی و نتیجه دوباره طلاق می‌شود. به‌علاوه، بسیاری از والدین ایرانی حتی با وجود گذشت چند سال از ازدواج فرزندانشان تصور می‌کنند بهتر از خود آنها می‌توانند تشخیص دهند چه چیزی به درد زندگی آنها می‌خورد، بنابراین بی‌دلیل در زندگی فرزندان خود دخالت می‌کنند و وارد تصمیم‌گیری‌های مهم زندگی آنها می‌شوند.

ازدواج‌های احساسی

یکی از مهم‌ترین دلایل طلاق، ازدواج‌های احساسی است. ازدواج‌هایی که در آن زن و مرد همدیگر را در خیابان، پارک، مترو و.. کشف کرده‌اند و تصور می‌کنند مهم‌ترین کشف زندگی تاریخ بشریت را انجام داده‌اند، بدون هیچ‌گونه فکر و اندیشه‌ای. متاسفانه بسیاری از این ازدواج‌ها و آشنا شدن‌ها به دلیل مشکلات خانوادگی و برای انتقام گرفتن از خانواده مبدا یا دورشدن از خانواده مبدا انجام می‌شوند که طبیعتا نتیجه ازدواجی بدون شناخت و آگاهی چیزی جز شکست نخواهد بود.

انتظارهای غیرمنطقی

با پیشرفت تکنولوژی و دسترسی به اطلاعات فراوان از طریق رسانه‌ها، انتظارهای غیرمنطقی در افراد شکل گرفته است، نظیر انتظارهای جنسی غیرمنطقی و… همانطور که بیان شد، طلاق پدیده‌ای است که به دلایل متعدد ممکن است اتفاق بیفتد و شاید به سختی بتوان گفت طلاقی فقط به یک دلیل اتفاق افتاده. برخی از این دلایل را می‌شناسیم و برخی از آنها در آمارها بیشتر نقش دارند ولی باید گفت ممکن است دلایل دیگری که هنوز نمی‌شناسیم یا دلایلی که زوج ترجیح ‌دهند آنها را گزارش ندهند وجود داشته باشد بنابراین در آمارها نیز کمتر به چشم می‌خورند.

چگونه زندگی ماشینی باعث افزایش آمار طلاق می‌شود؟

پذیرش بی‌قید و شرط زوج، درک و احترام متقابل و توافق زوج مهم‌ترین عناصر نگهدارنده خانواده هستند. اگر زوجی یاد بگیرد با وجود تمام تفاوت‌ها، به یکدیگر و ارزش‌های یکدیگر احترام بگذارند و در مورد همه چیز زندگی مشترک با هم به توافق برسند، عملا مشکلات بسیار کمتر خواهد شد اما واقعیت این است که گاهی زوج‌هاحتی حاضر به پذیرش این دیدگاه نیستند، چه برسد به اینکه بخواهند بر اساس آن عمل کنند. متاسفانه ازدواج برای برخی به تجارت و معامله تبدیل شده و برای برخی صرفا برای بهره‌کشی، دریافت مهریه و… بوده و به‌راحتی شبیه خرید و فروش ماشین شده است. چنین همسرانی هر زمان که بخواهند، می‌توانند از همدیگر جدا شوند. بالارفتن سن ازدواج به دلایل مختلف نیز بر این مساله تاثیرگذار بوده است؛ در حال حاضر طرز فکر و شیوه برخورد خانواده‌های مبدا به‌گونه‌ای است که همه چیز را در اختیار فرزندان خود قرار می‌دهند یا لااقل انتظار دارند همه چیز باشد؛ مهریه‌های بالا، جهیزیه‌های آنچنانی، خانه، اتومبیل، امکانات و… باعث شده است زوج وقتی وارد منزل جدید خود می‌شوند، همه چیز داشته باشند بنابراین با هم بودن و با هم تجربه کردن و با هم به دست آوردن را کمتر تمرین کنند یا یکی از دیگری انتظار به دست آوردن چیزی را داشته باشد و دیگری نیز انتظار عرضه خدماتی را از آن یکی، در نتیجه به جای نزدیک شدن به یکدیگر از همدیگر دور می‌شوند و به جای تجربه باهم بودن، چون به نوعی معامله دست زده‌اند، فقط در صورتی که به هم نیاز داشته باشند، پیش هم خواهند آمد و اگر یکی از طرفین نتواند نیازهای دیگری را برآورده کند، طرف مقابل خیلی راحت به دنبال شکل دادن به زندگی موازی خواهد بود.(هفته نامه سلامت)

آیا این مطلب برای شما مفید بود؟
مطالب پیشنهادی

نظر خود را وارد نمایید
لغو پاسخ